«زیرا هر کس را که کلام نبوّت این کتاب را بشنود شهادت میدهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید خدا بلاهای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود» (مکاشفات یوحنا۲۱: ۱۸)
شما میتوانید این آیه را در انتهای کتاب مقدس پیدا کنید. روح خداوند حقایق مربوط به ذات خداوند٬ وضعیت آدمی و راه رستگار شدن را در روایت تاریخی کتاب مقدس بر آدمی آشکار ساخته است. آخرین بخش از کتاب مقدس که این آیه از آنجا نقل قول شده است٬ به ما هشدار میدهد که بیفایده شمردن تعالیم کتاب مقدس و آوردن تعالیمی دیگر نه تنها برکاتی را بدنبال نخواهد داشت بلکه باعث بروز بلاهای بیشماری نیز خواهد شد. بلاهایی که نه جامعه و نه تک تک افراد از آن در امان خواهند بود. حدود هفتصد سال قبل از ظهور اسلام٬ یوحنا با هدایت روحالقدس این آیه را برای آیندگان به ثبت رسانیده و ما حقیقت و پیآمد آن را در جامعه خود هر روزه تجربه میکنیم.
به ما اطمینان داده شده که مکاشفات خداوند به پایان رسیده و دیگر هیچ رسول و پیامبری نخواهد آمد. بعد از این دیگر خداوند نه کتابی آسمانی٬ نه مکاشفه و یا نبوتی تازه را به آدمی خواهد داد؛ هر آنچه که برای هدایت٬ رستگاری و نجات آدمی لازم به دانستن است٬ در کتاب مقدس نوشته شده است (انجیل یوحنا۱۶: ۱۵-۱۳) خداوند به صراحت این حقیقت را اعلام کرده و به علاوه هشدار میدهد که پیامبران دروغین خواهند آمد تا عده زیادی را گمراه کنند.
کتاب مقدس کلام زنده خداوند متعال است؛ کلامی قابل اعتماد و عاری از خطا که خداوند مطابق مشیّت خود آن را از گزند هرگونه تحریفی محفوظ نگاه داشته است. غیر از این هم انتظار دیگری از خداوند نمیرود؛ اگر او حقایقی را که برای رستگاری آدمی ضروری است به شکل کاملی بر او مکشوف ساخته باشد٬ شایسته است تا آن را از هرگونه دست خوردگی محفوظ نگاه دارد.
ادعا شده که خداوند چنین کاری را نکرده و در نتیجه پیامبر آخرینی فرستاده شده تا مکاشفه جدیدی را عرضه کند و من بعد خداوند کتاب او را بدون هیچ ایرادی حفظ خواهد کرد. اما چنین ادعایی در تضاد با حکمت و قدرت خداوند است؛ بدون شک اگر چنین فرضی درست میبود٬ حکمت خداوند را زیر سؤال میبرد. چگونه ممکن است خدایی که آگاهی مطلق و حکمت کاملی دارد اجازه بدهد تا کلام مکتوبش بیفایده گردد و بعد لازم باشد تا پیامبری دیگر را با کتابی تازه بفرستد و این بار مانع تحریف نوشتههای او گردد! (گویی خداوند میگوید؛ ببخشید که کلام خود را حفظ نکردم و قول خود را زیر پاگذاردم٬ ولی این بار قول میدهم که آن را نگاه دارم!) ایراد منطقی دیگری که چنین طرز تفکر غلطی بدنبال دارد این است که چگونه میتوان به کلام خداوند و وعدههای او اعتماد کرد؟ حتی در مراودات روزمره با دیگران٬ اگر کسی حرف خود را تغییر داده و یا قول خود را زیرپا بگذارد٬ ما به چنین کسی اعتماد نمیکنیم. چطور میشود به کلام خدا اعتماد کرد اگر وی اجازه دهد تا کلامش را تغییر دهند و یا وعدهای را که داده به جای نیاورد؟ مگر او قادر مطلق نیست که مانع دستکاری و تحریف سخنانش شود؟
چنین ادعا و باوری کاملاً ضدخدایی و اشتباه محض است. خداوند عالم نه تنها قادر به حفظ کلام خود از هرگونه تحریف است بلکه تک تک وعدههایش را نیز به جا خواهد آورد. کتاب مقدس مکاشفهای است کامل٬ درست و بدون خطا و کاملاً قابل اعتماد. نوشتههای رسولان عهد جدید هیچ یک از نوشتههای پیامبران عهد قدیم را نفی و منقرض نساخت. هر آنچه که پیامبران خداوند در عهد قدیم نبوّت و پیشگویی کردند٬ با تناسخ خداوند ما عیسی مسیح به کمال رسید. تنها یک خدا وجود دارد٬ یک راه رستگارشدن٬ یک نجاتدهنده و یک در برای ورود به ملکوت خداوند و نجات ابدی.
عیسی مسیح بارها و بارها برای صحت ادعا و حقانیّت ماموریت خود از کتابهای عهدقدیم نقل قول کرده ولی هیچ گاه نگفت که آنها دیگر قابل اعتماد نیستند و من دستورات تازهای را برای شما میآورم٬ بلکه وی بر اصالت و قابل اعتماد بودن کلام خداوند تأکید کرده و چنین گفت:«زیرا هر آینه به شما میگویم تا زمین و آسمان زایل نشود همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.» (انجیل متی۵: ۱۸) امکان نابودی زمین و آسمان وجود دارد اما امکان ندارد که حتی کوچکترین پارهای از کلام خداوند و مکاشفات مکتوبش زایل و یا تحریف گردد.
مسیح هرچند که رفتار و عقاید یهودیان را توبیخ نمود اما حتی یک بار هم بر آنها ایراد نگرفت که کلام خداوند را دستکاری کردهاند. درواقع شاگردانش میدیدند که کارها و معجزات او دقیقاً همانی است که در کتابهای پیامبران به آنها اشاره شده است. مسیح همان فردی بود که پدران ایشان انتظار ظهورش را داشتند٬ هم او که در تمامی کتابهای عهدقدیم درباره شخصیت و کارش نبوّتهایی وجود دارد. با آمدن او و مرگش بر روی صلیب٬ پرده جدایی بین انسان و خدا پاره شده و از طریق کفاره او برای گناهان است که گناهکاران دعوت به آشتی با خداوند قدوس شدهاند.