«اما کسی که کلام او را نگاه دارد، به راستی محبت خدا در او کامل شده است و از این رو می‌دانیم که در وی هستیم» (رساله اول یوحنا ۲: ۵)

به چه معنا ما در وی هستیم؟ درخدایی زنده که می‌شناسیم و با ما ایمانداران وارد عهد کامل فیض و محبت شده است. «در مسیح» نه بدین معنا که در رابطه‌ای عرفانی، هویت ما جذب و محو شده، شخصیت ویژه خود را از دست داده و در اقیانوس بیکران ذات او غرق و نیست شده باشیم! چنین نظرات و عقاید دور از ذهنی بایستی کنار گذارده ‌شود؛ آنچه که هست رابطه شخصی با شخصی دیگر است. ما مسیحیان خدای زنده و حقیقی را می‌شناسیم و محبت او در ما کامل شده است. معنای لغوی « در وی هستیم» بدون شک بسیار متفاوت است از اینکه ما در کلیسای وی هستیم، در خانه وی هستیم، در خانواده وی هستیم و یا در ملکوت وی هستیم. ما در وی هستیم، یعنی « چیزهایی را که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به خاطر انسانی خطور نکرده، یعنی آنچه خدا برای دوستداران خود مهیا کرده است» (اول قرنتیان ۲: ۹) حتی برای دوستداران خدای زنده هم توصیف آن از پیش ممکن نیست. خدای زنده و حقیقی فرای آن چیزی است که بتوان تصورش را نمود «برای دوستداران خود مهیا کرده است» تنها در محبت خدای زنده است که ایشان قادر به درک و اثبات آن هستند.

 «تا در وی یافت شوم» چه پوششی است تا زیر بالهای او قرار گیریم؛ تا وی با کمال خدایی خود ما را در برگیرد. خدای زنده با ما ایمانداران وارد رابطه‌ای بسیار نزدیک می شود. خداوند آنچه را که به ما مربوط می شود، پیروزی ما را و شادی ما را از آن خود می داند. وی خود را با ما یکی می‌داند؛ با فیضش گناهان ما را می‌پوشاند، با قدرتش ضعف ما را از میان برمی‌دارد و با رستگاری ما جلال می‌یابد. « تا در وی یافت شوم» تا  از هر سو با دیدگانی بی‌شمار و بازوانی شکست ناپذیر احاطه شده و مورد حمایت قرار گیرم. گویی خدای زنده با حضور و قدرتش بیکرانش ایمانداران را ملبس ساخته است:«چنانکه کوه‌ها گرداگرد اورشلیم‌اند، خداوند نیز گرداگرد قوم خویش است.» (مزمور ۱۲۵: ۲) ایمانداران در او هستند: «او که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند، زیر سایه قادر مطلق به سر خواهد برد.» (مزمور ۹۱: ۱)

 این وضعیت ما مسیحیان محسوب می‌شود؛ چه برکت عظیمی! چه احساس همدردی! چه وارد شدنی به آرامش خداوند! چه ورودی به کار خداوند نیز! چه مشارکتی با نور! ما در او هستیم. ما ایمانداران مسیحی در ذهن و اندیشه او قرار داریم؛ او به فکرماست، ما را به ذهن خود راه داده است. مثل این می‌ماند که من دوستی داشته باشم و بین ما تفاهم و محبتی کامل برقرار باشد؛ من مشتاقم تا وارد ذهن او بشوم، تا در فعالیتهای ذهنی او شریک باشم؛ همچنانکه کتاب می‌خواند، مطالعه می‌کند، نقشه وبرنامه ریزی می کند. گویی هر دو در یک اندیشه شریک هستیم؛ کاملا هم فکریم. «ما در او هستیم» ما در دل او هستیم، وی ما را به قلب خود راه می دهد؛ دل پدر آسمانی و جاودانی که کاملا به روی پسریگانه مولودش گشوده است. چنان در او هستیم که قلب او قلب ما را به سوی خود جذب می کند؛ گویی هر دو با هم می تپند. تپش یکی به دیگری تعلق دارد؛ محبت و همدردی عمیق پدر آسمانی از آن ماست، خشم مقدس او از گناه به ما نیز تعلق دارد، دل سوزی او از آن ما خواهد بود تا هم نوعان خود را بگوییم: «بازگشت کنید، از راه‌های شریرانه خود بازگشت کنید، زیرا چرا بمیرید؟» (حزقیال۳۳: ۱۱)

چه اندیشه متعالی! اینگونه در خداوند باشیم؛ از راه شناخت او و از راه محبتش که درما به کمال رسیده است. بدون شک این غایت و نهایت مشارکت ماست با پدر آسمانی و با پسرش عیسی مسیح.

برگرفته شده از تفسیر رساله اول یوحنا توسط رابرت سمیت کندلیش

نویسنده و مترجم: دکتر زرین قلوب

The first Epistle of John. By: Robert S. Candelish  (1806- 1873)