«ای خدا به حسب رحمت خود بر من رحم فرما. به حسب کثرت رأفت خویش گناهان مرا محو ساز. مرا از عصیانم به کلّی شست و شو ده و از گناهانم مرا پاک کن. زیرا که به معصیت خود اعتراف می‌کنم و گناهم همیشه در نظر من است. به تو و به تو تنها گناه ورزیده و در نظر تو این بدی را کرده‌ام.» (مزمور۵۱: ۴-۱)

این آیات که در کتاب مزامیر داوود -عهد قدیم- یافت می‌شوند٬ اعتراف به گناه داوود نبی است. در روایت تاریخی کتاب مقدس شرح گناه او با صداقت و بدون پرده‌پوشی ثبت شده است. اگرچه معلمین اسلامی از این صداقت کلام خشنود نبوده و آن را یکی از دلایل تحریف کتاب مقدس به حساب آورده و فریاد برمی‌آورند که چگونه ممکن است پیامبرخدا گناه کند؟ اما دقیقاً برعکس آن صادق بوده و این نکته یکی از دلایل آسمانی بودن کتاب مقدس است. زیرا اگر این کلامی بشری می‌بود٬‌ طبیعتاً نویسندگانش خطاها و اشتبا‌ه‌های خود را در آن ثبت نمی‌کردند. اما کتاب مقدس که کلام خدای زنده است حقیقت را بدون لاپوشانی برای ما مکتوب داشته و تصویری واقعی از ما جلوه می‌دهد؛ همه ما – حتی پیامبران خداوند- گناهکار بوده و نیاز به بخشودگی و فیض خداوند داریم.

گناه داوود نبی این بود که وی عاشق زن یکی از افسران خود شده و با فرستادنش به جایی بسیار خطرناک او را به کشتن میدهد تا بتواند همسرش را به زنی خود درآورد. اما خداوند از این گناه او بسیار ناراضی بوده و نبی دیگری به نام ناتان را می‌فرستد تا به او یادآور شود که گناه ورزیده و آینده بدی در انتظارش است. دو فصل از کتاب دوم ساموئل به شرح این واقعه اختصاص داده شده است تا به ما یادآور شود که خداوند از گناه بی‌زار است و حضور آن را -حتی در پیامبرانش نیز-به هیچ نحو تحمل نمی‌کند. هرکس که گناه ورزد چه پیامبر و چه فردی عادی٬‌ نیاز دارد تا بخشش خداوند شامل حالش شود. از سویی خداوند در عدالتش جانبداری کسی را نکرده و هیچ یک از پیامبران -به دلیل مقام والایی که داشتند- در نزدش از مصونیت ویژه برخوردار نبوده و برعکس اگر گناه می‌کردند مجازات سنگین‌تری در انتظارشان می‌بود. خداوند به دلیل ذات قدوسش از گناه متنفر است و آن را بدون مجازات نخواهد گذاشت٬‌ چنانکه حتی داوود نبی به دلیل گناهی که کرده بود شدیداً مجازات شد. از سوی دیگر صرف اینکه پیامبری مرتکب به گناه و یا سرپیچی از فرمان خداوند شود٬ رفتار ناشایسته وی بدل به الگوی نمی‌شود تا پیروانش از آن تقلید کنند.

شاید این سؤال به ذهن شما برسد که چگونه ممکن است خداوند فردگناهکاری را که مرتکب زنا شده جزو پیامبران خود محسوب کند؟ بدون شک اگر فردی امین و درستکار پیدا شود٬ بهتر است که او مجرای مکاشفه شود. اما کلام خداوند می‌گوید که همه انسان‌ها گناهکارند و هیچ فردی بدون گناه و معصوم نیست؛ این فیض بی‌شائبه خداوند است که افراد گناهکار را به خود فرامی‌خواند و نه لیاقت٬ درستکاری و یا امانتداری ایشان. در حقیقت خطاها و اشتباهات پیامبران و رسولان خداوند در کتاب مقدس به درستی به ثبت رسیده است؛ به عنوان مثال ابراهیم نبی از ترس جانش دروغ گفت٬ موسی از دستور اکید خداوند سرپیچی کرده و به همین دلیل پایش به سرزمین موعود نرسید٬ داوود نبی مرتکب زنا با زن اوریا شد٬ پطرس رسول به خداوند خیانت کرده و با قسم او را انکار کرد. اما این دلیل آن نمی‌شود تا خداوند از آن‌ها به عنوان شریانهای مکاشفه استفاده نکند. خداوند برای فرستادن کلامش به ما نیازی به فردی صادق٬ امین و درستکار ندارد. هیچ پیامبری معصوم و بدون گناه نیست اما وقتی که آن‌ها به عنوان مجرای مکاشفه کلام خداوند را به ما می‌رسانند٬ روح‌القدس درستی و اعتبار کلام خداوند را تضمین می‌کند. موسی٬ ابراهیم و داوود و دیگر پیامبران همگی گناهکار بوده و هیچیک بری از گناه نبودند. اما کلامی که خداوند از طریق ایشان به ما رسانیده صحیح و قابل اعتماد است. هیچ یک از آن‌ها لیاقت آن را نداشت که به مقام پیامبری برگزیده شود٬ همه نیاز به فیض و بخشش گناهانشان داشتند. همگی برای بخشش گناهان خود نیازمند به یک نجات‌دهنده بودند تا از طریق فدیه او برای گناهانشان بخشوده شوند.

تنها کسی که هرگز گناه نکرده و معصوم از هر خطا و گناهی است عیسی مسیح است زیرا او ذاتی خدایی دارد. اوست که تمام احکام خداوند را به نمایندگی از طرف قومش به کمال حفظ کرد. شناخت مسیح ما را به شناخت درستی از ذات خداوند و صفات او می‌رساند؛ از طریق اوست که هریک از ما می‌توانیم خداوند را به درستی شناخته و به مشارکت با او وارد شویم.

جالب است که شبیه همین حادثه که در زندگی داوود نبی رخ داد در زندگی پیامبر اسلام نیز روی داد؛ وی عاشق زن پسرخوانده‌اش -زید- شد. زید نیز زنش را طلاق داد تا محمد بتواند وی را به همسری خود درآورد. اما خدای محمّد نه تنها وی را از این گناه منع نکرده بلکه با فرستادن آیه‌ای کار وی را تأیید نیز کرد! محمّد در نزد خدایش از مصونیت سیاسی کامل برخوردار بوده و می‌توانست هرکاری را که دوست داشت انجام دهد و فوراً هم آیه‌ای نازل می‌شد تا اعمالش را موجه گرداند.