« او (عیسی مسیح) صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر تمامی آفرینش، زیرا همه چیز به واسطه او آفریده شد: آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است…زیرا خوشنودی خدا در این بود که با همه کمال خود در او ساکن شود.» (کولسیان ۱: ۱۵، ۱۹)
خداوند حقیقی که در ذاتش نادیدنی، ازلی و غیرقابل رویت است در فرزند ارشد خود -عیسی مسیح- خود را بر بنیآدم آشکار ساخته است. مسیح، جلوهگر ذات خدای نادیدنی اوست؛ زیرا خوشنودی خدا در این بود که تمامی حکمت، قدرت، پارسایی، جلال و همه برکات خود را در مسیح قرار دهد. اما خوشنودی شیطان در این است تا اگر بتواند مسیح را از جایگاه اعظمش پایین بکشد. کمال ذات خداوند در عیسی مسیح است ولی شیطان قصد دارد تا این کمال را از او بگیرد حتیالمقدور گوشهای از آن را.
در انجیل لوقا میخوانیم که خداوند ما عیسی مسیح وارد کنیسهای در کفرناحوم شد، در آنجا مردی بود که روحی پلید داشت و به صدای بلند فریاد برآورد که:
«ای عیسی ناصری، تو را با ما چه کار است؟ آیا آمدهای نابودمان کنی؟ میدانم کیستی؛ تو آن قدوس خدایی!» (لوقا ۴: ۳۴)
شیطان از زبان مردی که روح پلید داشت اعتراف می کند که مسیح همان قدوس خداوند بوده و قدرت دارد تا شیطان را نابود سازد اما او را عیسی ناصری لقب میدهد. آن روح شریر پارهای از حقیقت را به شکلی ارایه میکند تا جلال را از مسیح بگیرد؛ او را مسیح ناصری خطاب میکند و نه عیسی که در بیتلحم به دنیا آمده است؛ نه آن مسیحای موعود قوم خداوند. شیطان -با ذکاوت و هوش شیطانیاش- حاضر است تا حقایق زیادی را درباره ذات خداوند به آدمی بگوید اما همراه با یک دروغ . با این ترفند شیطانی آن دروغ به سادگی همراه آن حقایق پذیرفته شود. شیطان مسیحی را به ما عرضه میکند که از مریم باکره متولد شده و قادر به انجام معجزات عظیمی است اما او خدای متعال که تناسخ یافته نیست، بلکه تنها یکی از پیامبران خدا. شیطان حتی معجزات مسیح را -که دلایل و اثبات ذات خدایی اوست- انکار نمیکند اما آنها را به عنوان دیگری معرفی میکند. وی ادعا میکند که خدای متعال به عیسی مسیح قدرت انجام معجزات را داد همچنانکه به موسی و دیگر انبیاء این قدرت را بخشید. بدین حیله مسیحی دیگر را جعل کرده و کمالی را که خداوند به پسر ارشد خود بخشیده خدشهدار میسازد.
تلاش شیطان این است تا به جلال مسیح خداوند ضربه بزند؛ تمامی فرقههای ضاله مسیحیت که کلیسای خدای زنده را همچون طاعون به آلودگی کشیدهاند، نتیجه ترفندهای شیطانی هستند تا کمالی را که خداوند در پسر یگانه مولودش قرار داده به نوعی انکار کنند.
عیسی مسیح چنانکه در کلام مکاشفه خداوند بر ما مکشوف شده، جانها را تا به ابدیت نجات خواهد داد. رستگاری ابدی و نجات آدمی فقط و فقط در خداوند ما عیسی مسیح است و به جز او هیچ راه دیگری برای گریز از مجازات گناهان وجود ندارد. مسیح حاضر است تا گناهکارانی را که از گناهان خود توبه کرده و به او ایمان آورند، به رایگان و تا به ابد رستگار سازد. خداوند زنده و حقیقی چنین اعلام داشته است:
«پس خدا نیز او را به غایت سرافراز کرد و نامی برتر از همه نامها به او بخشید تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح خداوند است، برای جلال خدای پدر.» (افسسیان ۲: ۹-۱۰)
شیطان ادیان و مذاهبی را طراحی میکند و راه دیگری را به بنیآدم نشان میدهد؛ راهی که به هلاکت ابدی منجر میشود. خوشنودی او در محروم ماندن آدمی از این نجات عظیم است تا مبادا مژده نیک مغفرت گناهان به گوش آدمی برسد. در این فرقههای فراوان و گمراهکننده مذهبی، مسیحی دیگر به آدمی معرفی میشود. در هریک از آنها گوشهای از آن جلالی که به پسر تعلق دارد از او ربوده شده است. جلال کامل مسیح باید به نحوهای توسط دشمن جانها و با ترویج آموزههای اشتباه از او گرفته شود؛ آن شریر با ابداع فرقههای مذهبی گوناگون موفق به این کار میشود. در هر یک از این مذاهب باطل گوشهای از کمال خداوند ما عیسی مسیح از او ربوده شده و از جایگاهی که بدان تعلق دارد پایین کشیده شده است.
اما خوشنودی خدا در این بود که با همه کمال خود در او ساکن شود تا قادر باشد قوم خود را تا به آخر و به کمال نجات دهد. هیچ یک از کسانی که برای رستگاری نزد او آیند هرگز شرمنده نخواهند شد (مزمور ۲۵: ۳).
هلاکت ابدی سهم کسانی است که به مسیح دیگری باور دارند.
دکتر زرینقلوب. بهار ۲۰۱۸. لندن