پولس رسول در حین سفرش به اورشیلم وقتی که به افسُس رسید خادمین کلیسا را خوانده و به آنها هشدار داد که بسیار مراقب و هوشیار باشند. این اولین انتظاری است که از یک شبان کلیسا میرود؛ تا مواظب گله خداوند باشد. پولس میگوید:
«زیرا من میدانم که بعد از رحلت من گرگان درنده به میان شما درخواهند آمد که بر گله ترحم نخواهند نمود.» (اعمال رسولان ۲۰: ۲۹)
وی به عنوان رسول مسیح به خوبی آگاه بود که کلیسایی که با خون پسرخداوند خریداری شده مورد حمله مداوم شیطان قرار خواهد گرفت. دشمن جانها از آن زمان تا به همین لحظه به شکلهای مختلفی به ضدیت و دشمنی با قوم خداوند در روی زمین ادامه میدهد.
کلام خداوند در اشاره به شیطان و گروه فرشتگان سقوط کرده که تحت رهبری او هستند ایشان را همچون لشکری نظاممند و قدرتمند به تصویر میکشد (افسسیان ۶: ۱۲) کلیسای مسیح درگیر نبردی روحانی است و دشمن آن استراتژیهای گوناگونی را بسته به شرایط جامعه به کار میگیرد؛ در جایی که بتواند از حکومتهای دیکتاتوری استفاده میکند تا جلوی فعالیت کلیسا و بشارت مژده انجیل گرفته شود. در چنین جاهایی مسیحیان مورد آزار و اذیت شدید واقع میشوند و ترس از مرگ و زندان مانع میشود تا کلام نجاتبخش انجیل به جانهای نیازمند برسد. در جوامعی که فعالیت کلیسا در آنها ممنوعیتی ندارد، او به شیوه دیگری به آنها حمله میکند؛ شیطان که از هوش خارقالعادهای برخوردار بوده و قرنهای مدید در مقابله با کار مسیح تجربه اندوخته، افرادی را برمیگزیند که ظاهری بسیار موجه دارند تا از طریق تعالیم آنها کلیسای خداوند را از درون نابود سازد. پولس رسول در رساله دوم قرنتیان به این ترفند قدیمی شیطان اشاره کرده و به همه ایمانداران مسیحی هشدار میدهد که:
«زیرا که چنین اشخاص رسولان دروغین و کارگزاران فریبکارند که خویشتن را به رسولان مسیح شبیه میسازند. و این عجیب هم نیست زیرا خود شیطان هم خویشتن را به فرشته نور شبیه میسازد.» (دوم قرنتیان ۱۱: ۱۴-۱۳)
یعنی اگر دیدید که چنین افرادی نام مسیح را تکرار میکنند، شبیه به خدامین مسیحی حرف میزنند، کارهای شگفت انجام میدهند، بیمارستان و مؤسسه خیریه با پول دیگران باز میکنند، تعجب نکنید و با خودتان مگویید که؛ امکان ندارد که چنین فردی یک فریبکار باشد! بدیهی است گرگی که سعی دارد تا به لباس میش وارد گله شود تا جایی که ممکن است باطن اصلیاش را پنهان کرده و ظاهری کاملاً شبیه به یک میش به خود میگیرد؛ وی کتاب مقدس را جلویش باز میکند و آن را ورق میزند (هرچند نمیتواند آن را درست تفسیر کرده و یا توضیح دهد)، چندین آیه از کلام خداوند را از حفظ است، حتی ممکن است از یک دانشکده الهیات مدرک فوق دکتری گرفته باشد. خداوند میگوید گول این ظواهر را نخورید، چشمهایتان کاملاً باز باشد چه بسا که زیر این ردای مذهبی گرگی نهان شده باشد.
جای بسیار تأسف است که کلیسای فارسی زبان ایلام -در لندن- چنین گرگ بیپروایی را به کلیسا دعوت کرده است.
هایدی بیکر
بعضیها خواهند گفت که کلام خداوند به ما گفته که نباید در مورد افراد قضاوت کنیم. (لوقا ۶: ۳۷) درجواب باید بگوییم که در این آیه منظور قضاوت کردن در مورد رفتار فردی است، ما نباید خود را بهتر از دیگران بدانیم و ایرادهای برادران را سرزنش کنیم گویی که خود کاملاً بیگناهیم. اما اگر قرار باشد که گرگ را از میش تشخیص دهیم آیا راه دیگری به جز قضاوت کردن درباره او وجود دارد؟ مگر خداوند به ما حکم نکرده است تا :
«هوشیار و بیدار باشید زیرا که دشمن شما ابلیس مانند شیر غران گردش میکند و کسی را میجوید تا ببلعد.»؟ (اول پطرس ۵: ۸)
هوشیار و بیدار بودن یعنی این که ادعاهای افراد را به سادگی باور نکنیم بلکه آنها و تعالیمشان را در سایه کلام مکشوف خداوند مورد بررسی قرار دهیم. زیرا به گفته کلام کسان زیادی هستند که شبیه به خادمین مسیح هستند ولی در باطن دشمن خداوند و گرگهایی درنده.
هایدی بیکر از خطرناکترین معلمین دروغین در حال حاضر است. وی مدرک فوق دکتری گرفته، با شوهرش در موزامبیک خانه دارد و در آنجا یتیمخانههایی را هم اداره میکند. ظاهری بسیار فریبنده؛ زنی آمریکایی تحصیلکرده ولی فداکار که در آفریقا زندگی کرده و از بچهسیاههای یتیم سرپرستی میکند. خانم بیکر -مثل دیگر رهبران کاریزماتیک- درآمد سالانه هنگفتی داشته و مرتب به نقاط مختلف دنیا مسافرت میکند و در بین جماعتی که مشتاق شنیدن سخنان و مشاهده کارهای غریبش هستند برنامه اجرا میکند.
وی در یکی از مصاحبههایش نحوه مسیحی شدنش را اینگونه تشریح میکند که در کلیسای پنتاکستی به زمین افتاده و مدتها به خود میپیچیده است. وی به شوخی میگوید که او بهقدری این کار را انجام میداده که به او لقب «پیچ و غلتزن مقدس» را داده بودند! درجایی دیگر ادعا میکند که یک بار به مدت سه ساعت روی زمین افتاده و مثل چوب شده بوده است. برادران کاریزماتیک خواهند گفت: به…به…این یعنی سلاخی شدن در روح. دیگر چه دلیل محکم تری میخواهید از اینکه روحالقدس او را لمس کرده است! آن هم چه لمسی! سه ساعت مثل چوب خشک شده بوده است.
این عزیزان کاریزماتیک گمان میبرند که روحالقدس به مردم شوک الکتریکی میدهد تا پرت شوند روی زمین و دست و پا بزنند! بدون شک قدرتی بوده که او را به زمین افکنده، نیرویی ماورائی باعث شده تا سه ساعت مثل سنگ بیحرکت بماند، نیرویی که در جلسات شفا و در بین محافل کاریزماتیکها فعال است. اگر به چنین صحنههایی آشنایی ندارید حتماً ویدیویی را که «لینک» آن در این مقاله آمده تماشا کنید؛ با چشمان خودتان خانم هایدی بیکر و معجزاتش را ببینید و قضاوت کنید که منشاء این نیروها چیست. ( مراقب باشید که این ویدیو ممکن است باعث ناراحتی اعصاب شما شود)
بدون ذرهای شک و تردید این قدرت تاریکی است که در کار است و نه روح قدوس خداوند عیسی مسیح. وقتی که در جلسات کاریزماتیکها مردم اختیار خود را از کف میدهند، مثل دیوانهها میخندند، از درد نعره میزنند و یا رفتاری کاملاً غیرانسانی از خود به نمایش میگذارند، میتوانیم اطمینان کامل داشته باشیم که نیرویی که خود را در آن مکان آشکار ساخته نیروی تاریکی است و نه روح خداوند.
خداوند ما را به شباهت خود آفریده؛ موجوداتی با عقل، شعور و قدرت فکرکردن -چیزی که ما را از حیوانات متمایز میسد- کنار گذاردن قدرت تفکر و اندیشه و رفتاری غیرارادی و دیوانهوار باعث توهین به خداوند و شعور آدمی است. هرگز -حتی برای یک ثانیه هم- خیال نکنید که روحالقدس بانی چنین حرکات غیرانسانی و مجنونانه است. روح خداوند، روح تسلّی است که به ایمانداران آرامش و یاری میدهد نه اینکه آنها را به زمین بزند تا مثل حیوانات وحشی روی خاک دست و پا بزنند و یا اینکه آنها را بیحس و بیهوش کند. خداوند در کلامش به ما گفته که ثمرات روحالقدس در زندگی یک مسیحی واقعی چیست:
«ثمره روح مَحبت و خوشی و سلامتی و بردباری و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است.» (غلاطیان ۵: ۲۲)
روحالقدس ما را به گناهکار بودن مجاب میسازد و اینکه باید توبه کنیم. (مطالبی که خانم بیکر یک بار هم به آنها اشاره نمیکند) روحالقدس درباره پارسایی، پرهیزکاری و داوری آینده صحبت میکند تا ما به خود آمده، توبه کرده و به خداوند عیسی مسیح ایمان آوریم. (اعمال ۲۴: ۲۵)
ایراد کلیسای فارسیزبان
در کلیسای فارسیزبان خارج از کشور دو مسأله اساسی وجود دارد. اولاً کسانی که خود را رهبران کلیسای ایران میخوانند اعتقاد دارند که کلام مکتوب خداوند (کتاب مقدس) بسته و کامل نشده است. یعنی هنوز هم خداوند با آدمی -به روشی غیر از کلام مکتوبش- صحبت میکند؛ یعنی نبوت هنوز هم در کلیسا ادامه دارد. فقط باید مراقب باشیم و تعالیم تازه را با کتاب مقدس بسنجیم مبادا تناقضی باشد! درنتیجه چنین برداشتی، هشدارهایی که در کلام مکتوب است جدی گرفته نمیشوند. از سویی، چرا باید نوشتههای قدیمی که مربوط به دوهزار سال قبل است را جدی بگیریم وقتی که نبوتهای تازه -مناسب قرن بیست و یکم- به کلیسا داده میشود؟ وقتی هم که کسی مثل خانم هایدی بیکر از راه میرسد و ادعا میکند که هزاران آفریقایی را شفا داده و حتی مُردهها را هم زنده میکند، حرفش را باور میکنند و خیال میکنند که او یک «نبیّه» است. آنها از یاد بردهاند که هیچکس غیر از خداوند قدرت زندهساختن مردهگان را ندارد. (حزقیال ۳۷: ۱۳) ایشان همه داستانهای دروغ و بیاساس چنین افرادی را به نام معجزات میپذیرند. زیرا دیدگاه الهیاتی آنها ایراد بزرگی دارد؛ کتاب مقدس برای آنها کافی نیست. کلام مکتوب خداوند -که شهیدان کلیسا به خاطر آن حاضر بودند تن به آتش بسپارند- برای آنها منبع و مرجع تمامی امور نیست. آنها ایمان ندارند که کتاب مقدس در همه زمینهها و امور کافی است؛ چه در زمینه نجات، نحوه زندگی مقدسین و چه در زمینه اداره کلیسا. آنها نبوت تازه میخواهند و خانم هایدی بیکر هم به خلسه فرو میرود، بدنش را تاب میدهد و برایشان نبوتی تازه میآورد.
دوماً، اکثریت جماعتی که به کلیسای فارسیزبان در خارج ازکشور میروند متأسفانه برای پرستش خداوند عیسی مسیح به آنجا نمیروند. آنها به کلیسا میروند چون نیازی دارند، چون طالب چیزی هستند، چون به دنبال آرامش میگردند، چون از دین اجدادیشان خیری ندیدهاند. در فرهنگ مذهبی-ایرانی هروقت که نیازی بود راهی برای رفعش هم وجود داشت؛ ضریح طلایی بود، امامزاده معصومی بود، سفره ابوالفضلی بود. اما هیچکدام از اینها در غرب وجود ندارد، مردم به دنبال تغییری در زندگیشان میگردند اما نیازهایشان همچنان باقی است. کلیسای ایرانی هم برایشان «امامزاده پروازی» میآورد. آنها میخواهند چیزی تازه و غریب دیده و تجربه کنند، میخواهند احساس خوبی بهشان دست بدهد، میخواهند شفا ببینند و «نبیّه» خانم بیکر میآید و برایشان برنامه اجرا میکند. مسولین محترم کلیسا هم میگویند که برکت گرفتند!
هشدار به ایمانداران واقعی
شبان کلیسا که چنین گرگهایی را به میان جماعت ایرانی میآورد باید به خواب رفته باشد. دیدگاه اشتباه وی از کتاب مقدس باعث شده تا چشمانش به روی حقیقت بسته بماند. اما کلام از ما ایمانداران خواسته تا بیدار و هوشیار باشیم؛ زندگی مسیحی یک نبرد روحانی است که دشمن هر لحظه در انتظار است تا به ما ضربه بزند. در کلام خداوند به ما گفته شده تا برای مقابله و ایستادگی در برابر او باید زرهپوش کامل ایمان را به تن کنیم. (افسسیان ۶: ۱۷-۱۰) اگر آن ویدیو را تماشا کرده باشید -حتی اگر زبان انگلیسی هم بلد نباشید- کاملاً آشکار است که منشاء چنین کارهای شگفت و غریبی از کجاست؛ وردخوانی، موسیقی خدرکننده پس زمینه، تکرار مداوم یک عبارت و …همه اینها را میتوانید در کتابهای هیپنوتیزم و جادوی سیاه پیدا کنید و نه در کتاب مقدس.
در آخر، دوستان عزیز مسیحی -اگر قصد دارید که در ایمان خود رشد کنید- اجازه دهید تا دو هشدار جدی به شما بدهیم:
– تحت هیچ شرایطی اجازه ندهید تا چنین افرادی روی شما دست بگذارند و یا شما را لمس کنند زیرا روحی که به شما منتقل میشود روح قدوس خداوند نیست.
– جلسات شفا برای پرکردن جیب عدهای شارلاتان است. خداوند دیگر به هیچکس قدرت شفا کردن را عطا نمیکند. دعا کردن تنها راه شفاست اگر اراده خداوند بر آن باشد. چنانکه با بیماری روبرو شدید به جدیت از رفتن به جلسات شفا خودداری کنید. (برای مطالعه عمیقتر در این مورد کتابی توسط انتشارات پارسا به فارسی ترجمه شده: «اپیدمی شفا» در آنجا پاسخ تمام پرسشهایتان را خواهید یافت)
«ای عزیزان هر روح را قبول مکنید بلکه روحها را بیازمایید که از خدا هستند یا نه. زیرا انبیاء دروغین بسیار به جهان بیرون رفتهاند.» (اول یوحنا ۴: ۱)