انکار مسیح
انکار مسیح – به عنوان پسر خدای زنده- انکار یک نظریه نیست، بلکه رد کردن یک شخص است. شما با یک «تعریف» در مورد مسیح روبرو نیستید، بلکه با شخص او. کسی که او را انکار میکنید، پسر خدای زنده و حقیقی است.
انکار مسیح – به عنوان پسر خدای زنده- انکار یک نظریه نیست، بلکه رد کردن یک شخص است. شما با یک «تعریف» در مورد مسیح روبرو نیستید، بلکه با شخص او. کسی که او را انکار میکنید، پسر خدای زنده و حقیقی است.
فرادی که خود را لائیک خوانده و منکر وجود خدا هستند، ساعت بسیار منظم خلقت را میبینند ولی وجود ساعتساز را ضروری نمیدانند. ایشان با گزینش چنین دیدگاهی با مشکل بزرگی روبرو میشوند؛ باید ثابت کنند که همهچیز بر حسب شانس و اتفاق کور پدید آمده و نه توسط آفرینندهای حکیم.
خداوند حقیقی که در ذاتش نادیدنی، ازلی و غیرقابل رویت است در فرزند ارشد خود -عیسی مسیح- خود را بر بنیآدم آشکار ساخته است. مسیح، جلوهگر ذات خدای نادیدنی اوست؛ زیرا خوشنودی خدا در این بود که تمامی حکمت، قدرت، پارسایی، جلال و همه برکات خود را در مسیح قرار دهد.
وقتی مسیح در مورد معلمین دروغین هشدار داد، تنها منظورش به معلمین مذهبی نبود، بلکه معلمین غیر مذهبی را نیز شامل میشد. او مردم امروزی را که ارزشها و پیغام خدا را – که در کتاب مقدس است - رد میکنند نیز اضافه کرده بود. او فرمود، افرادی که در مورد زندگی نظرات غلط را ترویج میدهند...
خدای حقیقی و زنده که خود را بر بالای کوه سینا بر موسی مکشوف ساخت -چنانکه در این آیات میخوانیم- تفاوت ذاتی و ماهوی با خدای محمد دارد. او که نام خود را بر موسی اعلام داشت، سرشار است از نیکویی و فیض.
بنیآدم که گناه را بر اطاعت از خداوند برگزیده بود از حضور خداوند رانده شده و رابطهاش با او قطع گشته است. وی طعمهای شده برای قدرتهای تاریکی، روحی که اکنون در فرزندان سرکش عمل میکند. آدمی خلق شده بود تا در پادشاهی کسی خدمت کند؛
کتاب مقدس به ما یادآور میشود که خداوند سرانجام مرگ را به پایان میرساند. در اینجا «مرگ» به یک دشمن یا یک شخص تشبیه شده است؛ گویی به خودی خود از قدرت٬ شعور و توانایی برخوردار است.
هر کس که نیاز ورود به ملکوت خداوند را دارد باید ابتدا در او تغییری بسیار بنیادی صورت پذیرد. بدون چنین تغییر اساسی امکان ندارد که فردی بتواند به بهشت وارد شود. این تعلیمی بود که مسیح در طول دوان خدمت زمینی اش بر آن تأکید می ورزید.
در این مثل ساده٬ خداوند ما را با یکی از صفات خود آشنا میسازد؛ که همانا عدالت انعطاف ناپذیر اوست. مطلبی که پذیرفتنش برای ما بسیار سخت است از آنجا که با پیشفرض های ذهنی ما همخوانی ندارد.
«زیرا خدا آنقدر جهان را محبت نمود که پسریگانه ازلی زاد خود را داد تا هرکه به او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.» (انجیل یوحنا ۳ :۱۶) یکی از معروفترین و محبوبترین آیات کلام خداوند را پیش رو داریم که دربارۀ محبت خداوند و حیات جاودانی صحبت میکند؛ حیات جاودانی یعنی حیاتی [...]