انکار مسیح
انکار مسیح – به عنوان پسر خدای زنده- انکار یک نظریه نیست، بلکه رد کردن یک شخص است. شما با یک «تعریف» در مورد مسیح روبرو نیستید، بلکه با شخص او. کسی که او را انکار میکنید، پسر خدای زنده و حقیقی است.
انکار مسیح – به عنوان پسر خدای زنده- انکار یک نظریه نیست، بلکه رد کردن یک شخص است. شما با یک «تعریف» در مورد مسیح روبرو نیستید، بلکه با شخص او. کسی که او را انکار میکنید، پسر خدای زنده و حقیقی است.
ه چه معنا ما در وی هستیم؟ درخدایی زنده که میشناسیم و با ما ایمانداران وارد عهد کامل فیض و محبت شده است. «در مسیح» نه بدین معنا که در رابطهای عرفانی، هویت ما جذب و محو شده، شخصیت ویژه خود را از دست داده و در اقیانوس بیکران ذات او غرق و نیست شده باشیم!
در قرن نوزده میلادی کلیسای مسیح مشبرین زیادی را به نقاط مختلف دنیا فرستاد تا نور کلام خداوند زنده را به کسانی که به ظلمات خو گرفته بودند برسانند. «آنتونی نوریس گرووز» یکی از این مبشرین بود که زندگی مرفه و آب و هوای ملایم جزیره انگلیس را ترک کرد.
خداوند آدمی را موجودی آفریده با قابلیت پرستش؛ هرکس برای خودش خدایی دارد و اکثر اوقات این خدا خدایی ذهنی است و در دیگر موارد به شکل بت بیجانی مورد پرستش قرار میگیرد. خداوند در کلامش به ما میگوید که هر چند آدمی به طور غریزی میداند که آفرینندهای حکیم و توانا وجود دارد که [...]
کسانی که با کلام مکاشفه راستین خداوند آشنایی ندارند گمان میبرند که اسلام بسیار شبیه مسیحیت است؛ یا فرم اصلاحشده و کاملتری از آن. چنین پیشداروی غلطی فقط به دلیل عدم آگاهی بوده و کیلومترها به دور از حقیقت.
۱۴۰۰ سال از زمانی میگذرد که امپراتوری شکوهمند پارس تسلیم شمشیر خونریز و برهنه اعراب شد؛ مرزداران پارسی با دیدن جنگجویان پابرهنه عرب -که به هوای شهادت و رفتن به آغوش جنتّیان- بدون لباس رزم و زرهپوش در حال هجوم به خاکشان بودند -به گمان اینکه آنها روئینتن هستند- پا به فرار گذاشتند.
فرادی که خود را لائیک خوانده و منکر وجود خدا هستند، ساعت بسیار منظم خلقت را میبینند ولی وجود ساعتساز را ضروری نمیدانند. ایشان با گزینش چنین دیدگاهی با مشکل بزرگی روبرو میشوند؛ باید ثابت کنند که همهچیز بر حسب شانس و اتفاق کور پدید آمده و نه توسط آفرینندهای حکیم.
خداوند حقیقی که در ذاتش نادیدنی، ازلی و غیرقابل رویت است در فرزند ارشد خود -عیسی مسیح- خود را بر بنیآدم آشکار ساخته است. مسیح، جلوهگر ذات خدای نادیدنی اوست؛ زیرا خوشنودی خدا در این بود که تمامی حکمت، قدرت، پارسایی، جلال و همه برکات خود را در مسیح قرار دهد.
همه ما به طور غریزی میدانیم که خدایی هست؛ ندایی درونی به ما میگوید که خدایی ما را آفریده است. هرچند اغلب ما این ندا را ناشنیده گرفته و یا سعی میکنیم تا آن را به فراموشی بسپاریم.
سنگ قبر آخرین سنگی است که در بنای زندگی یک فرد زده میشود؛ با نام او که بر آن حک شده و تاریخ تولد و وفاتش. همه ما انسانها در برابر مرگ کاملا عاجز و ناتوان هستیم.