«انسان را چه سود که تمامی دنیا را ببرد اما روح خود را ببازد؟» (کتاب مقدس. انجیل متی ۱۶: ۲۶)
حکم دهم شریعت خداوند که آن را از طریق موسی به قومش داد این است:«به خانه همسایهات طمع مورز.» در شریعت پاک خدای حقیقی، طمعورزی و زیادهطلبی گناه محسوب شده و خداوند موکدا به ایماندارانش دستور میدهد: «زندگی شما بری از پولدوستی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید زیرا خدا فرموده است: تو را هرگز وانخواهم گذاشت و هرگز ترک نخواهم کرد.» (عبرانیان ۱۳: ۵)
کسی که در پی اندوختن ثروتی هنگفت باشد نه تنها این کارش نشانه بیایمانی به خداست -که قول داده نیازهای او را فراهم کند- بلکه در دام طمع گرفتار شده، حکم دهم شریعت را زیر پا گذاشته و از ثروت برای خود خدایی ذهنی ساخته است. وی برای رسیدن به آرزویش ناچار دست به گناهان دیگری -مثل فریب، دزدی و جنایت – خواهد زد. به همین دلیل خداوند سوالی را مطرح میکند تا توجه ما را به ارزش بینهایت روح نامیرای خود متوجه سازد. «انسان را چه سود که تمامی دنیا را ببرد اما روح خود را ببازد؟» تامل در ارزش والای روح نامیرای آدمی بایستی باعث گردد تا وی دست از طمع و زیادهخواهی -که نوعی بتپرستی است- بردارد. چه سود که او تمام جهان و ثروت آن را نیز به جیب خود روانه سازد و در نهایت روح خود را به هلاکت ابدی برساند! آیا این بت بزرگ و طلایی میتواند مانع سقوط فرد به عذاب ابدی گردد؟ آیا تمامی ثروت این جهان نیز ارزش آن را دارد تا به خاطرش روح نامیرای خود را به هلاکت ابدی برسانیم؟
اما به نظر میرسد که این سوال منطقی هرگز به ذهن یک مسلمان متقی نرسیده است؛ نه حتی به ذهن مرجع شیعیان جهان و رهبر حکومت اسلامی ایران. مطابق آمار چاپ شده توسط رسانه گروهی سی.ان.ان در سال ۲۰۱۷ میلادی آقای علی خامنهای در بانک سویس تحت ۱۸ حساب بانکی مختلف در کل ۸.۴ میلیارد یورو پسانداز دارد. در لیختن اشتاین ۹.۷ میلیارد یورو، در جزیره کیمین ۶.۸ میلیارد دلار، در شانگهای ۳.۲ میلیارد دلار، در روسیه ۱.۱ میلیارد دلار و همچنین در بانکهای مالزی، آفریقای جنوبی و کشورهای دیگر دنیا مبالغ نجومی از ثروت ملی را دزدیده و به حساب شخصی واریز کرده است. ایشان تحت لوای پرچم اسلام و حمایت الله دزدی نجومی مرتکب شده، خون هزاران جوان بر دستهایش است اما شگفتا که با وجدانی آسوده سر به سجاده گذاشته و ذرهای هم ترس از مجازات عادلانه خداوند -هلاک شدن روحش- ندارد. آیا این تناقض رفتاری باعث شده تا شما از خدا بیزار شده و گمان ببرید که خدایی نیست؟
ضرورت دارد تا این حقیقت را بدانید که؛ اگر خدای محمد به مومنینش اجازه دزدی و جنایت فراوانی را داده و حتی در جهان دیگر به ایشان وعده حوریان زیباروی را میدهد ولی خدای حقیقی و زنده از سر تقصیرات گناهکاران نخواهد گذشت زیرا وی در کلام مکاشفه میگوید هر که:
« بر فقیران و نیازمندان ستم روا دارد و مال دیگری را غصب کند و آنچه را به گرو گرفته باز پس ندهد و چشمان خویش را به سوی بتها برافرازد و مرتکب اعمال کراهتبار شود و نقد خود را به ربا دهد و سود بستاند، آیا چنین کسی زنده خواهد ماند؟ البته که نه! او به سبب همه کارهای کراهتآوری که کرده است به یقین خواهد مرد و خونش بر گردن خودش خواهد بود.» (حزقیال ۱۸: ۱۲-۱۳)
خون جنایتکاران مسلمان حکومت اسلامی بر گردن خودشان است و روزی در حضور خدای زنده تقاص پس خواهند داد. خدای محمد و آقای خامنهای همان خدای حقیقی و زنده که در کتاب مقدس خود را بر آدمی مکشوف ساخته، نیست. الله قدوس نیست و اجازه هرگونه جنایت، آدمکشی و دزدی را به پیروان محمد میدهد مشروط به اینکه به پیامبر اسلام وفادار بمانند. یکی از قویترین دلایل تجربی در بطلان دین محمدی همین شیوه زندگی و رفتار بزرگان و رهبران دین جاهلی اسلام است. موضوعی که منحصر به جمهوری اسلامی نیست و به شهادت تاریخ شیوه زندگی بنیانگزار و پیروانش از ابتدا بوده و تا به امروز نیز هست. ایشان ادعا میکنند که خدا را میشناسند و نیک و بد را از هم تشخیص میدهند. آنها کسانی هستند که به مردم هر روز هشدار میدهند که مرتکبین به چنین اعمالی به چه مجازاتی خواهند رسید، کسانی که دستور قطع دست یک تخم مرغ دزد را میدهند ولی خود با خیال آسوده شتری را با باری از طلا میدزدند. خدای حقیقی هم رهبران حکومت اسلامی را توبیخ کرده و میگوید:
« تو که دیگران را تعلیم میدهی آیا خود را نمیآموزانی؟ تو که بر ضد دزدی موعظه میکنی آیا خود دزدی میکنی؟ تو که میگویی نباید زنا کرد آیا خود زنا میکنی؟…چنانکه نوشته شده است: به سبب شما، نام خدا را در میان قومها کفر میگویند.» (رومیان ۲: ۲۱- ۲۴)
دلیل بیخدا شدن نسل بعد از انقلاب همین رفتار و زندگی شریرانه رهبران دین اسلام است. به خاطر آنهاست که اکثریت جوانها نام خدا را کفر میگویند و به این نتیجه رسیدهاند که خدایی نیست. دوستان آیا شما به این نتیجه رسیدهاید؟ آیا جامعه اسلامی پر ظلم و ستم، حاکمین دزد و زناکار و دروغهایی که هر روز در رادیو و تلویزیون اشاعه میدهند باعث شده تا بیشتر از خدا بیزار و فراری شوید؟ آیا میدانستید که خدای دیگری هم هست که در ذات، صفات و شخصیتش کاملا متفاوت با خدای محمد است؟ شما از خدای باطل اسلام فراری شدهاید اما آیا میدانستید که خدایی حقیقی و زنده وجود دارد که میتواند دعای شما را بشنود و به شما یاری دهد؟ خدایی که میتواند شما را از درون متحول سازد و بدل به فردی بسیار متفاوت و نیکوتر سازد. خدایی که پیروان محمد و آیین باطلش را هرگز بدون مجازات نخواهد گذاشت. تنها و تنها او را جویا شوید؛ خدای زنده و حقیقی و خالق همه چیزها. کتاب مقدس -یگانه مکاشفه کلام خداوند- را از جایی تهیه کرده و برای خود بخوانید. از صمیم قلب دعا کرده و از خدای حقیقی و زنده بخواهید تا شما را که از خدای مرده و باطل فراری شدهاید به سوی خود جذب کند تا از طریق شناختش به سعادت ابدی و شادی و آسایش این جهانی برسید.
شبان نیکونام. کلیسای ایرانی پناهندگان به مسیح. لندن. بهار ۲۰۱۸