کلیسای خداوند ما عیسی مسیح همیشه مورد آزار و اذیت قرار داشته است. بین سالهای ۱۵۳۱ تا ۱۵۷۸ میلادی صدها پروتستان ساکن هلند به دلیل ایمانشان توسط کاتولیکها به قتل رسیدند. «هانس برت» و مادر بیوهاش به این گروه از پروتستانها تعلق داشتند. وی در یک نانوایی کار میکرد و هزینه زندگی خود و مادر جوانش را فراهم میآورد. هانس در فرصت فراغتش کتاب مقدس را مطالعه کرده و آموزههایش را در کلیسا به نوایمانداران تعلیم میداد. تا اینکه یک شب در خانهاش را کوبیدند؛ هانس در را گشود و گروهی از سربازان دولتی را دید که خانهاش را به محاصره درآوردهاند. ایشان وی را دستگیر کرده و در عرض چند ماه آینده مامورین او را مرتب سؤالپیچ و شکنجه نمودند.
وی از سیاهچالی که در آن اسیر شده بود نامهای را به شکل مخفیانه به مادرش نوشت؛ «تنها از سوی خداوند عیسی مسیح است که ما انتظار دریافت هرگونه توانی را داریم تا در برابر این گرگهای گرسنه مقاومت کنیم تا بر جانهای ما تسلط نداشته باشند. آنها حتی از گرگ هم شریرترند؛ فقط به بدنهای ما رضایت نمیدهند -تا آن را با شکنجه پاره پاره کنند- بلکه در پی آن هستند تا روح ما را هم نابود سازند.» شرایط وی بدتر و بدتر میشد و زمانی که با شکنجه نتوانستند او را به زانو درآورند، به مرگ در آتش محکومش نمودند.
شنبه ۴ ژانویه ۱۵۷۷ مامور شکنجه وارد سلول زندان شده و به هانس دستور داد تا زبانش را از دهان خارج سازد. آنگاه میخی آهنی را در زبانش فرو کرد تا از سوی دیگر بیرون بیاید. سپس نوک زبانش را با آهن گداخته سوزانید تا زبانش ورم کند مبادا میخ آهنی از آن بیرون بیاید. علت این کار این بود تا هانس در زمان مجازاتش به مردم بشارت ندهد. (کاری که همه شهیدان کلیسا قبل از مرگ انجام میداند.) هانس جوان را سوار گاری کرده و به میدان شهر بردند. در وسط میدان او را با زنجیر فولادین به ستونی بسته و به آتش سپردند.
در میان جمیعت ناظر هانس دیگری بود که با وحشت شاهد آن صحنه هولناک بود؛ «هانس دریز» یکی از دوستان شبان هانس. بعد از سرد شدن خاکسترها وی در میان آنها جستوجو کرده و میخ آهنی را پیدا کرد. مدتی بعد «هانس دریز» با مادر بیوه هانس متوفی ازدواج کرد. آن زوج مسیحی میخ آهنی را به عنوان نشانهای از وفاداری نگاه داشته و نسل به نسل به فرزندانشان سپردند تا خاطره آن قهرمان ایمان محفوظ بماند.
«نسلی به نسل دیگر وصف اعمال تو را خواهند گفت و دلاوریهای تو را بیان خواهند کرد. من در شوکت پر جلال کبریایی تو تأمل خواهم کرد و در کارهای شگفتانگیر تو. آنان از قدرت اعمال مهیب تو سخن خواهند گفت و من عظمت تو را بیان خواهم کرد.» (مزمور ۱۴۵: ۴-۶)
ترجمه دکتر زرین قلوب؛ از منبع: On this day: Robert J. Morgan. Kindle edition