«خداوند لشکرها چنین میفرماید: به سخنان انبیایی که برای شما نبوت می کنند گوش مسپارید؛ زیرا شما را امید واهی میبخشند. آنها رویای دل خود را بیان میکنند نه سخنان دهان خداوند را. من این انبیاء را نفرستادم، اما ایشان دویدند؛ سخنی بدیشان نگفتم، اما ایشان نبوت کردند. خداوند میگوید: اینک من بر ضد آنهایی هستم که به خوابهای دروغین نبوت می کنند و آنها را بیان کرده، قوم مرا با دروغها و توهمات خویش به گمراهی میکشند، حال آنکه من ایشان را نفرستاده و مامور نکردهام.» ( ارمیاء نبی ۲۳: ۱۶، ۲۱، ۳۲)
این است کلام خدای واقعی و زنده که در کتاب مقدس آن را مییابیم؛ در اینجا حقیقتی بیان شده است که فرای انتظار ماست. ما گمان داشتیم که همه پیامبران از سوی خدای زنده فرستاده شدهاند تا بنیآدم را هدایت کنند نه اینکه به گمراهی بکشانند! اما خداوند در کلامش راجع به پیامبرانی صحبت میکند که از سوی او فرستاده نشدهاند و خداوند ایشان را مامور نکرده بلکه قصد فریب مردم را دارند. خدای حقیقی و زنده بر علیه چنین پیامبرانی است که مردم را با دروغهای خود فریب داده و گمراه میسازند. خداوند به ما هشدار میدهد تا به عنوان یک انسان باشعور هرگز به نبوت چنین پیامبرانی گوش نسپاریم یا ترسی از آنها به دل راه ندهیم. ای کاش ما با این حقیقت زودتر آشنا میشدیم! آنگاه گره از بسیاری از مشکلات ذهنی ما گشوده میشد و ترسهای بیهوده خود را کنار میگذاشتیم.
در زمان ارمیاء نبی که این آیات به او نازل شد، پیامبران دروغینی در ناحیه شمالی قوم بنیٔاسرائیل از پیش خود وحی نازل میکردند. ایشان در تعالیم خود پرستش خدای حقیقی و تعالیمش را با پرستش بتهای کنعانی به هم آمیخته بودند. اما چنین شیادها و گرگهای درندهای همیشه وجود داشته و خواهند داشت و محدود به دوره خاصی نیستند. پیامبرانی که خداوند هرگز آنها را فرانخوانده، هرگز به خدمت خود نگرفته؛ اما ایشان میدوند، میجنگند، میکشند و حتی نیمی از مردمان دنیا را به پیروی از تعالیم باطل خود مجبور میسازند. آنها تعالیمی را به پیروانشان میآموزند که حاصل رویا و تخیلات ذهن فاسد خودشان است و نه کلام مکاشفه خداوند. آنها گناه را -که خدای زنده از آن نفرت دارد- ناچیز شمرده و برای ارتکاب آن تبصره صادر میکنند.
ممکن است بپرسید؛ چگونه میتوان چنین پیامبران متظاهر و دروغینی را شناسایی کرد؟ آیا میتوان به یقین دانست که چه کسی پیامبر دروغین است؟ پاسخ به این سوال مثبت است، بلی این کار به راحتی امکان دارد هرچند پذیرفتنش مشکل به نظر میرسد. وقتی به تعداد کثیر فریبخوردگان و پیروان این پیامبر باطل میاندیشیم ممکن است نخواهیم به این نتیجهگیری منطقی برسیم. ولی برای اینکه بدانیم آیا وی از سوی خدای حقیقی مامور و فرستاده شده باید ابتدا به تعالیمی نگاه کنیم که به پیروانش داده است، دوم به شخصیت و نحوه زندگیاش و سوم به نتیجه و ثمره تعالیمش؛ چه در جامعه و چه در تک تک از پیروانش.
ذات خداوند تغییرناپذیر است و همچنین کلام خداوند؛ در کتاب مقدس شریعت کامل خداوند ثبت شده و همه باید از آن اطاعت کنند. انجیل خداوند یگانه راه رستگاری و نجات یافتن را به بنیآدم نشان میدهد؛ خداوند برای مغفرت گناهان و فرار از مجازات گناهان تنها یک راه را فراهم کرده است. حال اگر پیامبری ظهور کرد و راه دیگری را برای رسیدن به بهشت معرفی کرد و یا مکاشفه کلام خداوند را زیر سوال کشید، به راحتی درمییابیم که او از سوی خداوند فرستاده نشده است. زیرا کلام خداوند ماندگار و غیرقابلتحریف است، حکمت عالی و قدرت متعال خداوند کلام مکاشفه خود را محفوظ نگاه خواهد داشت. اما پیامبر دروغین کلام خداوند را غیرقابل اعتماد جلوه میدهد تا رویا و خیال باطل ذهن خودش را به جای آن -به عنوان مکاشفه و وحی- عرضه کند.
خدای حقیقی و زنده، قدوس است و بیزار از گناه، دروغ و یا هر ناراستی. پیامبری که از سوی چنین خدایی فرستاه شده باید خصوصیات شخصی و نحوه زندگیاش به دور از گناه و ناپاکی باشد. اگرچه تمامی انسانها گناهکارند و هیچکس معصوم و بیگناه نیست ولی کسی که خداوند او را مامور میکند تا پیامش را به بشریت برساند باید شیوه زندگی بسیار متفاوتی از دیگر مردم داشته باشد. کسی که قولش را زیر پا میگذارد، در آتش شهوت میسوزد و زنهای زیادی فراوانی را به ازدواج میگیرد، با زور و ایجاد ترس و آدمکشی تعالیمش را به مردم میقبولاند، برای گناه مجوز صادر میکند و به عنوان مثال دزدی کردن و قافلهزنی یا آدمکشی را -در شرایط خاصی- جایز میداند، چنین فردی غیرممکن است که از سوی خدای حقیقی مامور شده باشد؛ هرچند یک میلیار نفر روی زمین نبوتهای باطلش را باور کنند.
به علاوه ثمره و نتیجه یک دین واقعی که از سوی خدای حقیقی است، نه تنها باید سعادت ابدی را به پیروانش عطا کند بلکه باید ایشان را در همین دنیا نیز به افراد بهتری بدل بسازد. دین واقعی باید -بدون تردید- جامعه را به مکانی بهتر و محیطی سالمتر بدل سازد. اگر دیدیم که برعکس این قضیه رخ میدهد و هربار که جنایتی به نام آن صورت گرفت به ما گفتند، این جنایت ربطی به دین ندارد. بایستی عقل خدادای خود را به کار گیریم؛ خداوند شعور و ذهن متفکر و اندیشمند را به ما عطا نکرده تا به کمک آن زندگی راحت و آسودهتری را داشته باشیم بلکه تا در زمینه مسایل روحانی نیز هوشیار باشیم مبادا گرگهای درنده روح و جان ما را هلاک سازند.
از همه مهمتر این حقیقت که خدای حقیقی و زنده قادر است تا در این زمینه به ما کمک کند. دوستان عزیز، اگر هنوز در دلتان ذرهای شک وجود دارد و میخواهید خدای واقعی را بشناسید، بهترین کار این است که صمیمانه و از ته قلب به سوی او دعا کنید. این کار را به زبان مادریتان انجام دهید زیرا او که به ما زبانهای مختلف را داده بدون نیاز به مترجم وقتی که به زبان فارسی با او درد دل می کنیم ما را خواهد شنید. از او بخواهید تا حقیقت را بر شما آشکار سازد، کتاب مقدس را از جایی تهیه کرده و همراه با دعا آن را مطالعه کنید. آنگاه تمام شک های شما برطرف خواهد شد.
دکتر زرینقلوب . لندن. پاییز ۲۰۱۷