«و ساکنین زمین از شراب زنای او مست شدند.» (مکاشفه یوحنا ۱۷: ۲)
یوحنای رسول در رساله مکاشفه -تحت هدایت روح خداوند- تاریخ بشری را تا روز بازگشت دوباره خداوند ما، نابودی دشمنان کلیسا و برپایی سلطنت جاودانی خداوند بر روی زمینی نو که با بهشت درهم آمیخته شده به صورت نمادین به تصویر میکشد. در فصل هفدهم فرشتهای که حقایق آینده را بر یوحنا مکشوف میسازد در رؤیا به او «فاحشه بزرگی» را نشان میدهد که نه تنها بزرگان و پادشاهان جهان با او زنا میکنند بلکه ساکنین زمین نیز از شراب زنای او مست میگردند. روایت این رساله هرچند به صورت نمادین است اما هر دوره از تاریخ بشری را در برگرفته و کاملاً مناسب زمان ماست. با دقت در آن و بررسی جزیاتش میتوان دریافت کلام خداوند قابل اعتماد و حقیقت تام است.
هفته نامه تایمز در شماره آوریل ۲۰۱۶ گزارشی را درباره فراگیری پدیده پورنوگرافی به چاپ رسانید. این گزارش آماری را ارائه میدهد که بسیار نگرانکننده و قابلتأمل است؛ به عنوان مثال در آمریکا از میان ۲۵۰ میلیون نفری که دسترسی به اینترنت دارند ماهانه ۱۰۷ میلیون از وبسایتهای پورن دیدار میکنند. همچنین آماری درمورد استفاده جهانی از چنین سایتهایی ارائه شده است؛ در سال ۲۰۱۵ میلادی تعداد بازدیدها – فقط از یکی از عمدهترین این سایتها- ۸۷.۶ میلیارد بار بوده است! به گزارش این نشریه روزانه در این دنیا بیش از ۱۲ میلیون ساعت صرف تماشای چنین صحنههایی میشود. به راستی که کلام خداوند حقیقت دارد ...و ساکنین زمین از شراب زنای او مست شدند.
شاید یکی از دلایل فراگیری پورنوگرافی در دسترس بودن آن باشد؛ هرکس که به اینترنت دسترسی داشته باشد تنها با فشار دادن یکی دو کلید خود را غرق در دریایی از تصاویر فریبنده میسازد. به نظر میرسد که هیچ نیرویی قادر به ایستادگی در برابر امواج خروشان چنین سیلاب مهیبی نیست. در ایران اسلامی ممکن است اینترنت را تا حدی سانسور کنند اما همه مشتاقین یاد گرفتهاند که چگونه فیلتر را باز کنند. به علاوه فیلمهای ویدیویی به وفور در کوچه و بازار دست به دست میشود. نوجوانها و جوانهای ایرانی عدم وجود تفریحات را بهانهای میسازند تا ساعتها وقتشان را صرف تماشای صحنههایی بکنند که وجدانشان از دیدارشان معذب است؛ حداقل در ابتدا این احساس ناراحتی وجود دارد و فرد به طور ناخودآگاه میداند که پا به حیطهای ممنوعه گذارده است. اما ندای وجدان که در ابتدا قوی است با نادیده انگاشتن رو به خاموشی گذارده و به زودی دلهره اولیه از میان میرود. اگر در آغاز میزانی از خودداری و شرم وجود دارد دشمن جانها تمام تلاشش را میکند تا آن حصار را فروریزد. آن مار فریبکار دلیل و برهانهای مجابکنندهای را به میان میکشد تا فرد شرم و پروا را کنار گذارده و پا به سرزمین ممنوعه بگذارد؛ تو که با این کار به هیچکس آسیبی نمیرسانی…چه ایرادی دارد؟ این کار طبیعی است و همه مردم دنیا این کار را میکنند…این فیلم جنبه آموزشی دارد و روشهایی را به تو یاد میدهد تا در زندگی آینده زناشویی از آنها استفاده کنی…این کار چه گناهی دارد؟ تو فقط به زیبایی خلقت خداوند نگاه میکنی، مگر این کار گناه است؟…ببین خداوند چه مخلوقات زیبایی را آفریده و آنها را تحسین کن…و با هزاران دلیل دیگر فرد به آرامی وارد دامی میشود که گریز از آن غیرممکن است.
اسارت
«هر که گناه میکند برده گناه است.» (یوحنا ۸: ۳۴)
جوان کمتجربهای را در نظر بگیرید که به تازگی از خانهٔ پدر و مادرش خارج شده تا در دانشگاه شهر دیگری درس بخواند یا به کاری مشغول باشد. روزی به جایی دعوت میشود که در آن خانه همه مشغول استفاده از گرد سفیدی هستند. دوست نزدیکش که او را دعوت کرده میگوید که او هم میخواهد تا این گرد را فقط امتحان کند و اصرار میکند تا وی نیز همراهیاش کند. شاید بار اول این کار مشکلی بوده باشد ولی بعد از آن تجربه وی با خودش میگوید که این کار واقعاً ارزش یکبار تجربه را داشت و اتفاقی هم رخ نداد. اما او دوباره و سه باره به آنجا دعوت میشود تا تجربه بسیار غریب و شیرینش را باز هم تکرار کند. مگر در این شهر تفریح دیگری هم هست؟ اما چیزی که آن جوان حتی به فکرش هم نمیرسید این بود که دیگر امکان ندارد تا بتواند جلو اعتیادش را بگیرد؛ اینک او به خواسته و اراده خودش پا به دامی گذارده که بیرون آمدن از آن کار او نیست. هرچند هم تمام تلاشش را بکند و بخواهد تا دست از این عادت گران بردارد اما نمیتواند. کاش کسی به او گفته بود! کاش میدانست! کاش هرگز آن روز پایش را از خانه بیرون نگذارده بود!…آیا امروز هزاران نفر نیستند که چنین آرزوی دارند؟
ممکن است هیچ رابطهای بین اعتیاد به مواد مخدر و تماشای فیلمهای جنسی نبینید، شاید خیال نمیکنید که چنین رفتاری میتواند به همان اندازه مخرب باشد. اما همان اتفاقی که برای آن جوان سادهلوح رخ داد در اینجا نیز روی میدهد. وقتی که صدای وجدان در درون ما خفه شد دیگر هیچ مانعی بر سر راه وجود نخواهد داشت. تنها مانع همان وجدان ماست؛ ما که در شباهت به خدا آفریده شده و صاحب وجدانی هستیم که شریعت خداوند را میداند -هرچند که نمیتواند آن را به جای آورد- وقتی که با اصرار در گناه آن را خاموش ساختیم دیگر هیچ قدرتی نمیتواند مانع انجام کاری بشود که دل ما میخواهد. نه ترس از عذاب جهنم، نه وعده ورود به بهشت و آغوش حوریان زیباروی، نه سانسور، نه نیروهای انتظامی و غیرانتظامی…و بدتر از همه اینکه کاری از دست خودمان نیز برنمیآید. ما به اراده خود در دامی سقوط کردهایم که امکان ندارد بتوانیم به خواسته و ارادهٔ خود از آن خارج شویم؛ این یعنی اسارت، یعنی بردگی در گناه، یعنی علاقه شدید به چیزی به غیر از خدا، یعنی وقف کردن وقت، انرژی، توان فکری و ذهنی برای کسب لذتی گذرا. ما که آفریده شدهایم تا خدا را شناخته و از او لذت ببریم، چیز دیگری را جایگزینش نموده و از آن لذت میبریم. در این مورد چیزی بسیار کثیف و پلید را. مطابق تعلیم کلام خداوند این عمل نوعی بتپرستی است. آری، آن کار بیاهمیت، آن کاری که هیچ آزاری به دیگران نمیرساند ما را به مردابی فروانداخت که هرگز توانایی بیرون آمدن از آن را نخواهیم داشت.
شما به تجربه میدانید که چنین است؛ آیا بارها به خود نگفتهاید که دیگر بس است! آیا با خود عهد نبستهاید که دیگر این کار را نخواهید کرد؟ اما هر بار که کامپیوتر را روشن کردید، هروقت که خود را تنها یافتید دوباره همان آش بود و همان کاسه. سقوط آغاز شده و این چاه بیانتها را پایانی نیست و نه راهی برای گریز.
علت اینکه ما نمیتوانیم به اراده و توان خود دست از گناه بشوییم این است که در اراده ما ایرادی وجود دارد؛ کتاب مقدس به ما میگوید که پس از سقوط آدم و ورود گناه به هستی، «گناه» همه وجود ما را مورد تأثیرش قرار داده است. اراده ما معطوف به گناه شده است؛ درست مثل آهن ربا که فلزی را به خود جذب میکند، اراده ما نیز به سوی گناه جذب میشود. اندیشه و احساسات ما نیز معطوف به گناه است، ما به اسارت آن درآمدهایم و علت اینکه گناه میکنیم همین وضعیت ماست. «گناه» همچون حاکمی قلدر ما را به بردگی کشیده است، با وعده خوشی، لذت و شادی موقتی ما را به دامی کشانیده و گرفتار ساخته است. ما بنده و اسیر گناه شدهایم و جز خدمت به آن و بردگی آن کاری دیگر نمیتوانیم بکنیم. البته ما در این وضعیت پا به دنیا میگذاریم و از شرایطی هم که در آن هستیم بسیار راضی بوده و با رضایت و خوشنودی «گناه» را خدمت میکنیم و در قبالش مزد کوچکی به ما داده میشود: لذتی گذرا و تلخ.
مزد گناه
«مُزد گناه مرگ است.» (رومیان ۶: ۲۳)
ما خیال میکردیم که کاملاً آزاد هستیم، ما خیال میکردیم که کاری را انجام میدهیم که آن را بسیار دوست میداریم، ما خیال میکردیم که هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. اما وقتی که با کلام خداوند آشنا میشویم تمام خیالات باطل ما از میان برداشته میشود و باید با حقیقت برهنه روبرو شویم. اول از همه اینکه ما آزاد نیستیم و علت اینکه به گناه علاقه داریم این است که ما کاملاً در اسارت و بندگی آن هستیم، دوماً برای خدمت و بندگی گناه مزدی به ما پرداخت خواهد شد و آن دستمزد «مرگ» است؛ یعنی دوری از خدا در این دنیا و جدا ماندن از او و برکاتش بعد از این حیات. مرگ یعنی بدون خدا بودن، زیرا خدا حیات است و وقتی که ما خدا را نداریم، درنتیجه حیات را نداریم و این یعنی مرگ اول، یعنی وضعیت طبیعی تک تک ما وقتی که پا به این دنیا میگذاریم، به همین دلیل هم هست که همیشه گناه را انتخاب میکنیم. مرگ دوم هم زمانی رخ میدهد که برای همیشه از این دنیا میرویم تا بدون خدا، بدون رحمت و فیضش، ابدیت را در تاریکی و عذاب ابدی سپری کنیم.
دوستان عزیز، به هیچ وجه قصد نداریم تا شما را بترسانیم و باعث گردیم تا احساساتی شده و تصمیمی فوری بگیرید. زیرا اگر هم چنین تصمیمی بگیرید بدون کمک خدا و تحول روحانی امکان ندارد که با قدرت خود بتوانید از این اسارت نجات پیدا کنید. بلکه هدف نویسنده این است تا با کلام خدای حقیقی آشنا گشته و پی به موقیعت وخیم و نامیدکننده خود ببرید. ما تا زمانی که با کلام خداوند آشنایی نداریم گناه را بسیار کوچک و بیاهمیت میدانیم، برای آن دلیل و بهانه میتراشیم، آن را توجیح میکنیم، خود را از آن مبرا میدانیم، تقصیرش را به گردن دیگران، جامعه، تربیت خانوادگی و شرایط محیط میاندازیم، آن را به دو دسته گناهان بزرگ و تقصیرات کوچک تقسیم کرده و خیال میکنیم که گناه بزرگی مرتکب نشدهایم. از همه بدتر فکر میکنیم که خداوند نیز نسبت به آن بیاهمیت است؛ اگر خدایی هست چرا باید اهمیت بدهد که من چه برنامههایی را تماشا میکنم؟
زنا مکن
«شنیدهاید که به اولین گفته شده است؛ زنا مکن. اما من به شما میگویم هرکس به زنی نظر شهوت اندازد هماندم در دل خود با او زنا کرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند آن را از کاسه بیرون آور و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد تا آنکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود.» (یوحنا ۵: ۲۹-۲۸)
در این آیه خداوند ما معنی حکم «زنا مکن» را به درستی تفسیر میکند. در زمان ظهور خداوند ما عیسی مسیح مفسرین یهودی و فریسیان این حکم را محدود و منحصر به عمل فیزیکی زنا نموده بودند. اما خداوند ما چنین اشتباهی را برطرف نموده و اعلام میدارد که حتی نگاه کردن به منظور ارضاء شهوت به فردی از جنس مخالف در نظر خداوند زنا محسوب میشود. خداوند از دل و درون ما آگاه است و به خوبی میداند که علت نظر شهوتآلود به یک زن چه بوده است. او که از درون ما آگاه است این فریب دل آدمی را بر ملا میکند. ولی آدمی که همیشه در دل خود با احکام خداوند ضدیت دارد سعی میکند تا راهی را پیدا کند تا به خواسته دل شریر خود برسد؛ ازدواج موقت، متعه و ازدواج با بیش از یک زن از شیوههای ابداعی افراد به ظاهر مذهبی است تا کاری را که خداوند گناه اعلام کرده -اما دل شریر آنها عاشق آن است- شرعی و مجاز جلوه دهند.
در ادامه این آیه خداوند میگوید که چنین رفتاری چه نتیجه وحشتناکی را به دنبال دارد و هشدار میدهد که فرد بایستی آن را بسیار جدی گرفته و حداکثر تلاشش را بکند تا از عاقبت در امان بماند؛ پس اگر نمیتوانی جلو چشمت را بگیری آن را از حدقه بیرون آور زیرا آن را وسیله گناه ساختهای که در نهایت تو را به آتش جهنم خواهند انداخت. خداوند این هشدار را از روی مَحبت و نیکیاش به ما میدهد، وی قصد ترسانیدن و یا گزافهگویی را ندارد زیرا خداوند هرگز دروغ نمیگوید. اگرچه منظور خداوند این نیست که ما واقعاً چشم خود را کور سازیم زیرا به فرض که این کار را بکنیم همچنان میتوانیم در ذهن و خیال خود زنا کنیم، بلکه تا جدی بودن این مطلب را به ما خاطرنشان سازد.
اما شاید خطرناکترین تأثیر گناه در این دنیا این باشد که ما را نسبت به خدا سختدل میسازد. کلام خداوند میگوید: «هیچکس نمیتواند دو ارباب را خدمت کند زیرا یا از یکی نفرت دارد و به دیگری محبت، و یا به یکی میپیوندد و دیگری را حقیر میشمارد.» (متی ۶: ۲۴) علاقه ما به گناه باعث میشود تا از خدا نفرت پیدا کنیم و از او دوری بجوییم. به همین دلیل است علاقه و ارتکاب گناه ما را بدل به افرادی پر از شک و تردید میسازد؛ مگر خدایی وجود دارد؟ اگر خدایی بود که اجازه نمیداد که چنین و چنان بشود! من که امکان ندارد باور کنم یک خدایی هست! آنگاه برای توجیح موضع خودمان دست به کنکاش و جوستجو میزنیم تا دلیلهای محکمتری برای عدم وجود خدا پیدا کنیم. نه به علت اینکه ما بسیار هوشمندتر و زیرکتر از دیگران هستیم بلکه به خاطر اینکه گناه را دوست داشته، به طور طبیعی آن را انتخاب کرده، از این انتخاب کاملاً راضی بوده و برای رسیدن به آن دست به هر تلاشی میزنیم.
آزادی؛ هدیه خدا
«پس اگر پسر شما را آزاد کند، در حقیقت آزاد خواهید بود.» (یوحنا ۸: ۳۶)
علاقه به تماشای پورنوگرافی تنها یکی از پیآمدهای وضعیت طبیعی ماست؛ یعنی اسارت در گناه. شما ممکن است اسیر این گناه نبوده و به خود تبریک بگویید، اما زیاد تند نروید اگر اسیر این گناه نشدهاید بدون شک در اسارت گناه و یا گناهان دیگری هستید. آیا از خود پرسیدهاید چرا مردم دروغ میگویند؟ چرا مردم اینقدر خودخواه هستند؟ چرا بعضیها اینقدر بدزبان و فحاش هستند؟ چرا بعضیها بدخو و عصبانی هستند؟ چرا زیادهخواهی و حسد؟ چرا کینه و نفرت از دیگران؟ چرا بیتوجه و علاقه به خدای واقعی که همه چیزهایی را که داریم به رایگان به ما عطا کرده است؟
اگر با خود روراست باشیم و لحظهای رفتار و نیتهای خود را مورد بررسی قرار دهیم آنگاه اقرار خواهیم کرد که کلام خداوند حقیقت دارد و ما گناهکاریم و در اسارت آن. چه وضعیت اسفباری! چه سقوط دهشتناکی! ما که در شباهت به خداوند آفریده شده تا با او مشارکت و دوستی داشته باشیم، به جای او چیز دیگری را برگزیدهایم؛ گناه را و آن را خدمت میکنیم. «گناه» خاص شما هرچه که باشد، چیزی است که اسیرش شده، آن را دوست داشته و حاضر نیستید آن را با خدا عوض کنید. شما «گناه» را به جای خدا برگزیدهاید و امکان ندارد که در این شرایط خدا را خدمت کرده و یا دوست داشته باشید. غیرممکن است که بتوانید دو ارباب را خدمت کنید. حتی ممکن است بگویید که در دل به خدایی اعتقاد دارید و وظایف دینی خود را انجام میدهید. اما این تنها رفتاری ریاکارنه است و خداوند که از درون شما آگاه است به خوبی میداند که چه چیزی را خدمت میکنید. او میداند که دل شما کجا است و آن را به چه بخشیدهاید. شما اسیر در گناه هستید و نیاز به یک نجاتدهنده دارید؛ خداوند کاری را که برای آدمی غیرممکن است برای شما انجام خواهد داد. او میتواند شما را از اسارت هر گناهی آزاد سازد. اما ابتدا باید به شرایط خود پی ببرید؛ باید دریابید که همچون یک برده توسط گناه به اسیری گرفته شدهاید، باید یقین پیدا کنید که با هیچ میزان از تزکیه نفس، روزهداری و یا اعمال مذهبی نمیتوانید خود را نجات دهید، باید به کلام خداوند ایمان بیاورید که اگر بدون یک نجاتدهنده و در شرایطی که هستید از این دنیا بروید هیچ امیدی برای شما نیست مگر روبرو شدن با خشم عادلانه و ابدی خداوند با گناهکاران و طاغیان.
انجیل خداوند ما مژده نیک است؛ خداوند حاضر است تا به رایگان همه گناهکارانی را که به سویش میآیند بخشوده، ایشان را بیگناه قلمداد کرده و به آنها حیات جاودان اهدا کند. در انجیل مغفرت کامل تمامی گناهان، به رایگان و از طریق ایمان به همگان ارائه میشود، هرچند همگان ایمان نمیآورند. اگر ایمان بیاورید از قید گناه آزاد خواهید شد تا خدای زنده و حقیقی را خدمت کنید، تا او را به درستی شناخته، با او مشارکت داشته و وارد خانواده الهی شوید. این همه هدیهٔ خداست و از طریق ایمان به پسرخدا؛ عیسی مسیح به فردی که ایمان میآورد هدیه میشود.
پس اگر پسر شما را آزاد کند، در حقیقت آزاد خواهید بود. چرا هیچکس دیگری نمیتواند ما را آزاد کند؟ زیرا نجاتدهنده دیگری وجود ندارد، او یگانه نجاتدهنده آدمی و میانجی بین خدا و انسان است. او که خدای متعال است که از ابد وجود داشته و هرگز آفریده نشده، وارد قالب بشری شد تا به نمایندگی از گناهکاران بر صلیب شود تا در آنجا مجازات گناه و پیآمدهای آن را از میان بردارد. مسیح با مرگش بر روی صلیب نه تنها بر گناه و شیطان غلبه کرد بلکه بر قدرت مرگ نیز. «مزد گناه مرگ است» مسیح با مرگ خود، مرگ را نابود ساخت و فدیه رهایی ما را پرداخت نمود. حال هرکس که به او ایمان بیاورد، از سوی قاضی عالم «بخشوده شده و بیگناه» اعلام میشود. او در حقیقت آزاد خواهد شد، هم از قید و بند و قدرت گناه و هم از عاقبت و پیآمد گناه.
اکنون -و در این جهان- این امکان برای شما وجود دارد تا توبه کرده و به مسیح به عنوان نجاتدهنده و خدای خود ایمان بیاورید. باید دست از گناه شسته و به درگاه او رفته و از او بخواهید تا شما را پاک ساخته و از درون متحول سازد؛ تا آن حیات روحانی را به شما هدیه کند. او حاضر است تا پلیدترین و شریرترین گناهکاران را نیز بخشوده و متحول سازد. هیچ گناهی نیست که خون مسیح قادر به زدودن آن نباشد. تنها خداوند است که میتواند شما را از قید گناه نجات دهد، از نتیجه آن که بیچارگی در این دنیا و مجازات ازلی در آن جهان است رهایی دهد. همچنین به کسی که ایمان میآورد خداوند دلی تازه میبخشد تا از گناه بیزار شده و به جای آن به شریعت خداوند علاقمند گردد؛ تا همه بتهای ذهنی را بیرون انداخته و دلش را معبد خدای زنده سازد. باید به مسیح خداوند ایمان آورید تا به تجربه پی به حقیقت همه آنچه که گفته شد ببرید، تا در حقیقت آزاد شوید و پی به پلیدی گناه برده و از آن نفرت پیدا کنید، تا با خدای زنده دوست شده، او را پدر آسمانی خود دانسته و وارد شادی خداوند گردید.