در چند دهۀ اخیر عدّۀ خاصی از مسیحیان به برداشت تازهای از نبوت و نقش آن در کلیسا رسیدهاند. چنین برداشتی تنها مختص آن گروه بوده و بسیاری از علمای مسیحیت با ایشان هم عقیده نیستند . نویسنده میکوشد تا در این مختصر دلایلی مبنی بر اتمام نبوت در عهد جدید بیان دارد.
از زمانی که روح القدس در روز پنطیکاست بر کلیسای تازه تأسیس فرود آمد، دو هزار سال میگذرد و این تاریخ شگرف شامل مبارزۀ داعم کلیسا با شیطان بوده است که انواع آزار، شکنجه، تعقیب و تهدید را بر کلیسا روا داشته است. و اگر این همه کافی نبوده، با ترویج آموزههای غلط سعی در تخریب کار خداوند دارد. اما کلیسای خداوند با پشتوانۀ روح القدس و تمسک به کلام خداوند تا به امروز بر همۀ موانع غالب آمده و همچنان رشد میکند.
زمانی که نور خداوند به واسطۀ کلام بر تاریکی قرون وسطا غلبه کرده و اصلاح و نوزایی را در کلیسا بوجود آورد، مشخصۀ بارز آن حرکت توجه و احترام اکید و بیمنازعی بود که به کلام خداوند داده میشد. بر پرچم این مبارزات شعار “تنها کلام مقدس” نقش بسته بود. تنها کلام خداوند است که اقتدار کامل دارد و شمول و کافی برای بقای کلیسا.
متأسفانه حرکت پنطکاستی که به تازگی و در اواخر قرن ۱۹ شروع شده و حرکت کاریزماتیک که شکل نوین آن به سال ۱۹۵۵ برمیگردد، ناخواسته از اقتدار کلام میکاهند. اینها به ایمانداران توصیه میکنند که در صورت مواجهه با مشکلات خاص به نبوتهای تازه اتکا کنند: نبوتهایی که − به ادعای مروجین آنها − مخلوطی از حقایق درست و نادرست است. همگام با کلیسای کاتولیک که سنت کلیسا و پدران را همتراز کلام خداوند میداند، یا فرقههایی که “نور درونی” را برابر با کلام میدانند، به همینسان کاریزماتیکها “نبوت تازه” را به میان میکشند.
هدف از نبوت
با نگاهی کلی به عهد قدیم و جدید به روشنی پیداست که هدف غائی از نبوت، آشکار ساختن نقشۀ خداوند برای رستگاری بشر است و باز یافتن بهشتی که آدم اول آنرا به سبب گناه از دست داد. تمامی نبوت های عهد عتیق، تمام گونهها و نشانههای کتاب مقدس بیانگر آن هدف غاییاند. از آنجایی که خداوند “محبّت” است و تمام ارادۀ او برای بشر را میتوان در دو فرمان مبتنی بر محبت خلاصه کرد: (مرقس ۱۲: ۲۸- ۳۱) لذا غایت و نهایت نبوت، همانا نمایاندن و به منصه ظهور رساندن محبت خداوند است.
وعده و نبوتی که در زمانی مقرر به حقیقت پیوست «و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد» (یوحنا ۱: ۱۴). در نامۀ اول قرنطیان ۱۳: ۸ پولس اشاره میکند که نبوت تمام میشود و در همان نامه مینویسد که محبت را اما پایانی نیست. پولس تحت هدایت روح القدس مینویسد که حتی سخن گفتن به زبان فرشتگان (عطای سخن گفتن به زبانها) و ایمانی که کوه را جا به جا کند و دارا بودن نبوتی که قادر باشد اسرار خدایی را دریافت کند، بدون محبت هیچ ارزشی ندارد.
در بابهای ۱۴ تا ۱۶ انجیل یوحنا، خداوند ما عیسی مسیح تأکید میکند که با عنایت روح القدس حواریون تمام حقیقت را به طور کامل ارائه خواهند کرد. همچنین در نامه یهودا آیۀ ۳ میخوانیم که کلام یک بار و برای همیشه کامل شده است.
در رسالۀ رومیان باب ۱۵ آیه ۴ آمده است که: «زیرا همه چیزهایی که از قبل مکتوب شد، برای تعلیم ما نوشته شد تا به صبر و تسلّی کتاب امیدوار باشیم».
مجموعۀ این آیات روشن میسازد که، ۱ـ کتاب مقدس کامل شده است، ۲ـ این کتاب برآورندۀ تمامی نیازهای روحانی ماست، ۳ـ این کتاب به اندازه کافی عمیق و شمول هست تا هر مشکل و موقعیت بغرنجی را جوابگو باشد.
موضع کسانی که کامل بودن کلام مقدس و بسته شدن مجموعۀ کتب الهامی (Cannon of Scripture) را میپذیرند ولی در عین حال به تداوم نبوت عقیده دارند: موضعی تازه، عجیب و متناقض است. زیرا این دو مقوله دست در دست هم یا میایستند و یا با هم فرو میافتند. زیرا نمیتوان پذیرفت که از سویی نبوت ادامه دارد و از سوی دیگر کلام خداوند کامل شده است.
اما چنین فرض متناقضی را مروجین این نظریه سعی کردهاند تا با تعریف دوباره نبوت و تقسیمبندی آن از میان بردارند. لذا نبوت را به دو گروه “قطعی و قابل اعتماد” و “غیرقطعی و غیر قابل اطمینان” دسته بندی کردهاند.
در پاسخ بایستی قاطعانه یادآور شد که هیچگونه دلالتی مبنی بر چنین تقسیمبندی در کتاب مقدس به چشم نمیخورد. چنین تعریفی، فرایندی ذهنی، خودمختارانه و بدون پشتوانه کتاب مقدس است.
مشکل مفسرین کاریزماتیک و پنطیکاستی، مشکل هرمنوتیک (روش تفسیر) است، آنها آیه خاصی را از متن جدا کرده و آنرا تفسیر میکنند. بدون اینکه ارتباط و هماهنگی آنرا با بقیه تعالیم و دستورات کتاب مقدس در نظر بگیرند.
رسالۀ اول قرنطیان ۱۴
آیا باب ۱۴ نامه اول قرنطیان برای امروز اعتبار دارد یا نه؟ چگونه میتوان مطمئن بود ؟…در این فصل مکرراً توصیه شده تا عطایای روح القدس، یعنی نبوت و سخن گفتن به زبان غیر را احترام بگذاریم.
بالطبع این فرمان تا زمانی صادق است که روح القدس آن هدایا را به ما ببخشد! اگر روح القدس ـ به شهادت دو هزار ساله تاریخ کلیسا ـ آن عطایا را دیگر به کسی نمیبخشد، باید پذیرفت که آنها ـ به سان پارهای دیگر از دستورات کتاب مقدس ـ مقطعی و ویژه زمانی خاص بوده و به پایان رسیدهاند.
در این زمینه مثالهای متعددی میتوان زد، به عنوان نمونه: زمانی که پولس رسول از کلیساها میخواهد تا برای او دعا کنند تا بتواند مژده انجیل را با شجاعت بیان کند، واضح است که این حکم تا زمان حیات او صادق است و با از دنیا رفتن او دیگر برایش دعا نمیکنیم.
کسانی که گفتار پولس را در آیات فوق الذکر برای زمان حاضر میبینند، با نوعی خلا در کتاب مقدس مواجهند: کجاست دستورات لازم برای شناختن، انتصاب و به رسمیت شناختن این پیامبران جدید؟ از آنجا که فرامین بسیار دقیق و واضحی در مورد نصب شبان، معلم و مشایخ کلیسا و شرایط لازم برای آن منصب در کتاب مقدس هست، فرض تداوم نبوت، لاجرم وجود چنین آیاتی را ضروری میسازد. فقدان چنین آیاتی دلیلی محکم بر خاتمه نبوت است.
البته این بدان معنی نیست که این بخش از نامه اول قرنطیان به عصر حاضر ربطی ندارد. هرچند که عصر نبوت به پایان رسیده اما اصول بنیادین همچنان برقرار میباشند (فصل ۱۴ آیات ۳۴، ۳۵، ۴۰). اینکه زنان مجاز به تعلیم در کلیسا نیستند و همه چیز به شایستگی و نظم و ترتیب انجام گیرد.
دستوراتی که در حلقه کاریزماتیک و پنطیکاستی نادیده گرفته میشود.
مورد دیگر در نامه اول قرنطیان ۱۳: ۹ و ۱۰ میباشد: «زیرا جزئی علمی داریم و جزئی نبوّت مینماییم، لکن هنگامی که کامل آید، جزئی نیست خواهد گردید».
آیا این معنی این آیه این است که نبوت تا آمدن عیسی مسیح ادامه خواهد داشت؟ قطعاً نه! زیرا پولس در مورد معرفت صحبت میکند و نه نبوت. معرفت ما با بازگشت دوبارۀ خداوند عیسی مسیح کامل خواهد شد. آیه ۱۲ در همین فصل دقیقاً به همین معنا اشاره دارد. و این برداشتی است که تا چند ساله اخیر تقریباً تمامی مفسران کلام از این آیه داشتهاند.
نوستالژیا
فرزندان خداوند نباید نگران باشند که این هدایای روح القدس را از دست دادهاند. این نگاه نوستالژیک بعضیها در کلیسا به روزهای پنطیکاست و تمنای هدایای گذشته انتظاری بیهوده است. چنانکه قوم اسرائیل بعد از ورود به کنعان دیگر منّا برشان نازل نشد. زیرا منّا تنها و تنها برای دورهای خاص بود. چنانکه فصل ۱۴ نامه اول قرنطیان و آیه ۲۰ از فصل ۵ نامه اول تسالونیکیان برای دورۀ خاصی در گذشته بوده است و نه برای عصر حاضر. همچنان که به یک نمونه اشاره شد، میتوان از موارد دیگری نیز یاد کرد: ممنوع بودن خوردن گوشت خوک و بعضی از موجودات آبزی در عهد قدیم که شامل حال ما نمیشود.
پی آمدهای این عقیده
چنین برداشت غلطی از کلام عواقب ناگواری را به دنبال خواهد داشت که تنها به طور مختصر به چند مورد آن اشاره خواهد شد:
۱. اقتدار و غائی بودن کلام خداوند به عنوان یگانه مرجع ایمانداران به چالش کشیده شده و نیاز مطلق به کلام خداوند نادیده گرفته میشود.
۲. اذعان به اینکه مکاشفات به پایان نرسیده، در نهایت یقین و اعتماد ایمانداران را خدشه دار میسازد. جنبش اصلاحگر در کلیسا نه تنها اصرار داشت که به هیچ وجه نوشتهای به کتابها مقدس اضافه نخواهد شد بلکه تمام راههایی را که خداوند از آن طریق مستقیماً با قوم خودش ارتباط برقرار میکند، مسدود شده میدانست.
۳. چنین برداشتی با روند اُرگانیک کتاب مقدس همخوانی ندارد. در رساله عبریان فصل ۸ آیه ۶ میخوانیم که عهد جدید به مراتب بهتر از عهد قدیم است. لازم است تا عوامل کارکردی آن نیز بهتر باشند:
- عیسی بر صلیب برتر از مار برنزی بر چوب،
- رستاخیز عیسی برتر از خروج از مصر،
- غسل تعمید برتر از ختنه و
- در مقایسه بین عناصر بسیار بعید مینماید که “نبوت” که در دوره ۱۵۰۰ ساله عهد قدیم کلمه به کلمه کلام خدا و لازم الاجرا دانسته میشد و نافرمانی از انبیاء نافرمانی از خداوند تلقی میشد (تثنیه ۱۹: ۱۸) و حکم اعدام برای نبی دروغین، ناگهان در عهد جدید به درجه بسیار پایینتری افول کرده و شامل کلام غیر قابل اعتماد بشری بشود و مخلوطی از مطالب درست و نادرست!
۴. این برداشت باعث ایجاد غرور روحانی میشود: کسانی که گمان میبرند که دارای نبوتی تازهاند و خود را برتر از دیگران میپندارند.
خاتمه
خداوند مردم خودش را میخواند تا به تعلیم نیک بچسبند و شاهدان واقعی او بوده و به پاسداری از آنچه بدیشان سپرده شده بپردازند. آنچه ما بدان نیاز داریم، کلام خداوند و درک صحیح آن است، کلامی کامل، پراقتدار و بیمنازع. کلامی هشداردهنده که در عبریان باب ۱۳ و آیه ۹ خطاب به همه ما می گوید: «از تعلیمهای مختلف و غریب از جا برده مشوید، زیرا بهتر آن است که دل شما به فیض استوار شود».
نوشته دکتر زرین قلوب