امروزه اگر کسی در مملکت اسلامی ایران به کتابفروشی برود و جویای کلام مقدس باشد، تنها کتابی که در قفسه کتابفروشی یافت میشود و یا فروشنده به او معرفی میکند «انجیل برنابا» است، که توسط چندین انتشاراتی مختلف و با طرحهای متفاوت و قیمت بسیار مناسب به چاپ رسیده است.
شاید بدون علت نباشد که همگی آنها بیش از نیمی از حجم کتابشان را به «مقدمه ویراستار» اختصاص دادهاند، که در آن به صورتی مشروح به خواننده القا میشود که آنچه در دست دارند نه تنها متنی قابل اعتماد بلکه اصیل است. جملگی این قلمفرساییها ماحصل اندیشه مسلمانی تحصیلکرده در قم و یا آخوند علامهای است که اصرار دارد به خواننده بقبولاند که نظرات فیلسوفانه و محققانهاش در مورد الهیات مسیحی و کلام خداوند کاملاً بیطرفانه و بیغرضانه است. در مغرضانه بودن این توصیهنامهها که شکی نیست، شک ما در میزان آگاهی این عُلماست.
سندی جعلی
بایستی پرسید که این «انجیل برنابا» چیست؟ اگر این سؤال را از یک دانشجوی الهیات مسیحی بپرسید، به احتمال زیاد در جواب شما خواهد گفت: نمی دانم! زیرا این نوشته هر چند عنوان فریبنده «انجیل» را با خود به یدک میکشد، اما در واقع سندی جعلی بیش نیست و مطالب کفرآمیز آن چنان تضاد و تناقضی با کلام خداوند دارد که علمای مسیحیت حتی زحمت آنرا به خود ندادهاند تا ادعایش را جدّی بگیرند!
لازم به یادآوری است که اناجیل چهارگانه تحت هدایت روحالقدس و بوسیله حواریونی نوشته شدند که شاهدین عینی حیات و رستاخیز خداوند عیسی مسیح بودند. این اناجیل چون کلام خداوند میباشند لذا بدون خطا بوده و هیچ تناقضی با یکدیگر ندارند.
اما این سند جعلی که عدهای قدمت آنرا به قرنهای ۱۴ یا ۱۵ میلادی نسبت میدهند، بیش از هزار سال بعد از رستاخیز خداوندْ عیسی مسیح و در اروپا نوشته شده است و تا قرن ۱۲ بعد میلاد هیچ نشانهای از آن در آرشیو هیچیک از کتابخانههای مسیحی نیست! دو نسخه موجود که اساس ترجمههای بعدی است، یکی به زبان ایتالیایی و دیگری به اسپانیایی است، و با توجه به شواهد تاریخی در زمان عثمانی و در ترکیه به چاپ رسیدهاند.
آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست! مسلمین که همواره با شعار ”فقا تلوأ فی سبیل اللّه…“ و به زور شمشیر و یا تحت فشار ”جزیه“ موفق به گسترش دین خود بودند، وقتی که خواستند اهل کتاب را به دین خود دعوت کنند با مشکلی بزرگ روبرو شدند؛ زیرا هیچ ایماندار اهل کتابی دعوت آنها را نمیپذیرفت! معاشرت طولانی مسلمین با اهل کتاب − بویژه در اسپانیا (اندلوس)- به خوبی به آنها فهمانده بود که با دعوت و برهان نمی توان حتی یک ایماندار مسیحی را به دین اسلام گروانید. زیرا تمامی اهل کتاب میدانند که در کتب مقدسشان هیچ اشارهای به آمدن پیامبر دیگری نشده است.
محاربه و شمشیر و زور همیشه جای خود را دارد، اما اگر فقط انجیلی پیدا می شد که در آن نامی از محمد عربی میبود و از رسالتش خبر میداد، آنگاه گره از کار گشوده میشد! این فقدان مدرک، زمینه ساز پیدایش این نوشته کفرآمیز شد. اثری که بسیاری از اصول اساسی مسیحیت را رد میکند، اثری که کلام راستین و نجات دهنده خداوند را نفی میکند، اثری که خاک به چشم جویندهگان حقیقت میپاشد تا مگر توبه کرده و به خداوندْ عیسی مسیح ایمان آورده و نجات یابند.
جای هیچگونه تعجب نیست که این نوشتار جعلی امروزه به این صورت وسیع نشر و توزیع میشود و حتی فیلمی سینمایی بر اساس آن ساخته شده است. زیرا ایرانیان تشنه حقیقتاند و تشنه کلام خداوند. پاسداران تاریکی تمام تلاش خود را میکنند تا این کلام نجاتبخش به گوش آنها نرسد. اگر با زدن و بستن و ارعاب نمیتوان جلو نیاز روحانی مردم را گرفت، پس بگذار تا بهشان این شراب زهرآلود را بدهیم. بگذار تا دروغ را رواج دهیم و آن را به جای حقیقت به جویندگان حقیقت تحویل دهیم.
کسانی که با تاریخ کلیسا آشنایی دارند، میدانند که این ترفند همیشگی نیروهای تاریکی است. هر زمان که نور نجات بخش کلام در جامعهای میتابد و روح خداوند جان جویندگان خود را تشنه میسازد تا او را بجویند و رستگاری ابدی یابند، نیروهای تاریکی نیز بیش از پیش فعالیت میکنند تا مانع گسترش نور شوند. تاریخ بستره نبرد تاریکی و نور است. هرچند به ظاهر نیروهای سیاهی شکست ناپذیر به نظر میرسند اما در نهایت پیروزی از آن خداوند و مسیح اوست. درهای رحمت خداوند همچنان گشوده است و پیام انجیل تغییر ناپذیر. بخشودگی تمامی گناهان (گذشته، حال و آینده) از راه ایمان به عیسی مسیح به همگان وعده داده شده است. همه تشنگان دعوت شدهاند تا بیایند و سیراب شوند. آنچه لازم است، این است که، «…پس خداوند میفرماید که از میان آنها بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاک را لمس نمایید و من شما را میپذیرم. و من شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود. فرمان خداوند قادر مطلق همان است» (دوم قرنطیان ۶: ۱۷و ۱۸).
پذیرفتن هر ادعایی بدون کنکاش و سبک و سنگین کردن شواهد آن، نشانۀ سادهلوحی است. خوب است قبل از هرچیز تا جایی که در توانمان هست، از قدرت انتقاد و انتخاب خود بهره بگیریم. خداوند ما را به این انتخاب دعوت میکند، او ما را میخواند تا آنچه را که ناپاک است از زندگی خود بیرون کنیم، یا به عبارتی، توبه نماییم. آنگاه او بدون شک ما را چون پسران و دختران خود پذیرفته و چون پدری مهربان حامی و هدایتگر ما خواهد بود. از لحظۀ ایمان آوردن، تا به مرگ و ورای آن.
نوشته دکتر زرین قلوب