Kenneth E. Hagin
کنت هگین که در سن ۸۶ سالگی از دنیا رفت از چهرههای شناخته شده فرقهٔ پنتاکست و پایهگزار «جنبش ایمان» است. وی ابداعکننده تعریف جدید و متفاوتی از ایمان بوده و مؤلف کتابهای فراوانی است که تعدادی از آنها -نابخردانه- به فارسی هم ترجمه شدهاند من جمله: ایمان چیست؟ – من رؤیاها را باور دارم- قدرت نفوذ ایماندار- رشد عظیم ایمان- و غیره. تعریف جدیدی که وی از ایمان میکند معروف است به «کلام ایمان» و خلاصه آن چنین است؛ اگر به خداوند اعتراف کنید که به چه چیزی نیاز دارید (ثروت٬ سلامتی٬ ماشینی نو٬ خانهای بزرگ و غیره) و در خود میزان کافی از ایمان ایجاد کرده باشید٬ میتوانید به خداوند دستور دهید تا آن را به شما بدهد. مطابق باور «کلام ایمان»٬ چون خداوند قانون ایمان را برقرا کرده٬ خود نیز بایستی از آن اطاعت کند. لذا برای هرکسی٬ تنها چیزی که ضروری است دانستن و آگاهی بر این قانون است و چون خداوند باید از آن اطاعت کند٬ در نتیجه وقتی چیزی مطابق این قانون از او خواسته شود٬ خداوند حتماً و ضرورتاً به آن درخواست عمل میکند.
آقای هگین پایهگزار این جنبش تازه است و از او به عنوان «پدر کلام ایمان» یاد میشود. بنابر به نوشتهها و مقالههای ایشان و مجله سازمانی که آن را سرپرستی و اداره میکند؛ ـ«مجله کلام ایمان» وی ادعا دارد که بیش از ۵۰ سال مطابق تعالیمی که آنها را نشر و گسترش میدهد زندگی کرده است. سعی عمده ما در این مقاله کوتاه این است که ببینیم آیا آقای هگین واقعاً این شیوه از ایمان را در زندگی و خدمت خود به کار گرفته یا نه؟
وی بر این باور است که تعلیمش در مورد ایمان کاملاً بر اساس آموزههای کتاب مقدس بوده و همه انسانها میتوانند از فواید آن بهرهمند شوند٬ مشروط بر اینکه مطابق این قاعده رفتار نمایند. وی میگوید برای اینکه خداوند به درخواست شما پاسخ قطعی دهد به چهار چیز نیاز دارید که عبارتند از:
۱) اعتراف یه اینکه به چه چیزی نیازمند هستید.
۲) ایمان و یقین به اینکه آن را بدست خواهید آورد.
۳) به دست آوردن خواسته موردنظرتان.
۴) اعلام این خبر خوب به دیگران.
هگین به ما میگوید که وقتی در فونیکس آریزونا بود٬ مسیح بر وی ظاهر شده و راز به دست آوردن همه خواستههای بشری را از خداوند به او آموزش داد. (کتاب: «چگونه بلیط خود را با خداوند بنویسید.» صفحات ۱-۵) هگین میگوید که ما نیاز به «اعتراف مثبت» داریم٬ زیرا اعتراف به گناهان٬ سستیها٬ ناتواناییها و تقصیراتمان نزد خداوند تنها باعث تضعیف و خشک شدن ریشه ایمان میشود. در عوض بایستی دیدی مثبت داشته و تأکید ما در اعترافها و دعاهایمان منحصر به پدر آسمانی خود٬ وعدههای نیکش و کارهایی که میتواند برای ما انجام دهد٬ باشد.
گام بعدی درخواست چیزی است که آرزوی رسیدن به آن را دارید؛ اما ضروری است تا برای دریافت آن٬ ایمان خود را با اعمالتان هماهنگ سازید. وی مینویسد: «مطابق رفتارتان به شما داده شده و یا از دریافت آرزویتان محروم داشته خواهید شد.» منظور وی این است که اگر در این معادله «کلام ایمان»٬ کاری را به درستی و طبق فرمول یاد شده انجام ندهید٬ مانع میگردید تا خداوند خواسته دل شما را برآورده سازد. لذا باید مراقب باشید که چه کارهایی را انجام ندهید تا مبادا مانع شود که خداوند از درخواستتان اطاعت کند.
مرحله سوّم این است که نه تنها به خود بگوئید که ایمان دارید خداوند به شما پاسخ میدهد بلکه به خداوند هم یادآور شوید که ایمان دارید به اینکه او به شما پاسخ خواهد داد و با این کار خود خداوند را مجاب میسازید تا خواسته شما را برآورده سازد.
مرحله نهایی این است که خبر به دست آوردن آرزوی دلتان را به دیگران هم بدهید تا بدانند که دقیقاً همان چیزی را که آرزویش را داشتید٬ خداوند آن را به شما داد.
هدف نویسنده در وهله اوّل این نیست تا این ادعا را با توجه به تعالیم روشن کتاب مقدس در مورد دعا بررسی کند٬ بلکه هدف ما این است که ببینیم آیا آقای هگین خودش به این اصولی که به دیگران توصیه میکند پایبند بود یا نه؟
شاید همین اشاره کافی باشد که خداوند در کلامش هیچ فرمول خاصی را برای پاسخ دادن به دعاها ارائه نکرده است. به علاوه موارد متعددی در روایت اناجیل مکتوب است که خداوند ما عیسی مسیح به کسانی که آنها را شفا داده بود دستور اکید داد تا راجع به آن به دیگران چیزی نگویند. ( متی ۹: ۲۸-۲۹) این دستور صریح مسیح٬ قسمت چهارم فرمول آقای هیگن را نادیده میانگارد.
تعریف ایمان از دیدگاه کتاب مقدس٬ به سادگی همان اعتماد داشتن به قول خداوند است. خداوند ما عیسی مسیح بارها افرادی را شفا داد که هیچ نشانه ظاهری از ایمان از خود نشان نمیدادند. (مرقس ۹: ۲۴ – لوقا ۱۷: ۶ – متی ۴: ۲۳) در این موارد تنها اعتراف فرد نیازمند این بود که به قدر کافی ایمان نداشته و از خداوند میخواست تا بی ایمانیاش را کمک کند. لذا این موارد هم در تناقض با قاعده اوّل آقای هیگن است در مورد کلام ایمان. وقتی که روایات اناجیل را میخوانیم به روشنی درمییابیم که خداوند ما عیسی مسیح هرگز قانون یا فرمول خاصی را دنبال نکرد و چنین تقاضاهایی را از بیمارانی که برای شفا نزدش میآمدند نداشت. او معجزاتش را انجام میداد٬ نه به این دلیل که مجبور به انجامشان بود بلکه از روی دلسوزی و محبتی که نسبت به بیماران داشت.
آیا آقای هگین از فرمول خود پیروی میکرد؟
من از مشترکین مجله «کلام ایمان» بوده و هر ماهه آن را دریافت میکردم به علاوه -هر دو یا سه ماه- نامهای که توسط ایشان امضاء شده بود . در این نامهها ایشان از من درخواست فرستادن مبلغی پول را برای خدمت شبانی و فعالیت سازمانش داشت. در نامهای که در ماه جون ۱۹۹۵ از وی دریافت کرددم تقاضای کمک مالی شده بود برای خرید صندلیهای کلاس درس : «ما نیاز به ۵۰۰۰ نیمکت برای کلاسهای درسمان داریم٬ میدانم که این پول هنگفتی است امّا اعتقاد دارم که اگر دست به دست هم دهیم میتوانیم این برنامه را به مرحله اجرا درآوریم.»
در ماه اکتبر همان سال (چهار ماه بعد) نامه دیگری به دست من رسید که بخشی از آن را در اینجا نقل قول میکنم: «…به همین دلیل است که ما برای انجام کارهایی که میکنیم نیاز به پول شما داریم. پولی که شما میدهید برای حفظ و نگهداری ساختمانها به ما کمک میرساند.»
اینها تنها دو نمونه از نامههای مرتب مؤسسه ایشان است. آقای هگین که در کتابچهها و مقالاتش به ما اطمینان میدهد که برای کسب قدرت٬ ثروت و هر نیاز دیگری از خداوند تنها باید از چهار قاعده پیروی کرد٬ فراموش کرد که به ما بگوید راه دیگر رسیدن به اینها از طریق نوشتن نامه به افراد مختلف است!
مطابق آمار رسمی موجود٬ تعداد افرادی که در سال ۱۹۹۵ میلادی در لیست دریافت نامه از سازمان آقای هگین قرار داشتند حدود ۵۰۰.۰۰۰ نفر بود. واقعیت این است که وقتی پای به کارگیری فرمول کلام ایمان میرسد٬ آقای هگین به جای پیروی ساده از آن برای نیم میلیون نفر نامه مینویسد تا به او کمک کنند. لذا به روشنی پیداست که اگر این فرمول عملی بود هرگز ضرورتی برای ارسال مرتب نامه به نیم میلیون نفر پیدا نمیشد.
البته ایرادی در تقاضای کمک مالی از سوی مؤسسات خیریه مسیحی نیست. امّا وقتی فردی مثل آقای هگین به تأکید اعلام میدارد که تنها با به کارگیری این اصول چهارگانه خداوند را مجبور میسازد تا هر خواستهای را برآورده سازد٬ آنوقت هر دو ماه یکبار برای چندصدهزار نفر نامه داده و از آنها درخواست کمک مالی کند٬ این کارش عملی بسیار ریاکارانه بوده و ثابت میسازد که نه فرمول ساختگی ایشان کار میکند و نه خود وی به آنچه که تعلیم میدهد باور دارد.
درواقع تعالیم جنبش ایمان نه برای معلم و ابداع کننده آن جواب میدهد و نه برای هیچکس دیگری زیرا اساس آن بر کلام قابل اعتماد خداوند نبوده و حاصل خیالات انسانی است.
آرزوی مترجمین این مقاله این است که خوانندگان عزیز ایرانی به آن میزان از رشد روحانی برسند که بیفایده و اشتباه بودن این تعالیم را به درستی دریابند. این جنبش در نهایت کاری که انجام میدهد از بین بردن و نابود ساختن ایمان مسیحیان است و نه پروراندن آن.