«با مدعی خود مادامیکه در راه هستی صلح کن. مبادا مدعی تو را به قاضی سپارد و قاضی تو را به زندانبان تسلیم کند و در زندان افکنده شوی. هر آینه به تو میگویم تا ریال آخر را ادا نکنی٬ هرگز از آنجا بیرون نخواهی آمد.» (انجیل متی ۵: ۲۶-۲۵)
در این مثل ساده٬ خداوند ما را با یکی از صفات خود آشنا میسازد؛ که همانا عدالت انعطاف ناپذیر اوست. مطلبی که پذیرفتنش برای ما بسیار سخت است از آنجا که با پیشفرض های ذهنی ما همخوانی ندارد. شاید اشاره به یک داستان کوتاه به درک ما از این نکته کمک کند: در قرن نوزدهم میلادی بانکدار ثروتمندی به نام فردریک در آلمان زندگی میکرد. وی فردی بسیار مردم دوست بود و مؤسسه خیریهای را برای کمک به تهیدستان و بیوهزنان راه انداخته بود و آن را اداره می کرد. او هرساله ملبغ زیادی از درآمدش را صرف امور خیریه مینمود.
اما فردریک یک مشکلی داشت و آن این بود که وی به سرعت عصبانی شده و کنترول خودش را از دست میداد. یک شب بعد از مشاجره با همسرش٬ در اوج خشم و عصبانیت خانه خود را به آتش کشید و بیرون رفت. فردای آن روز جسد سوخته همسر و دو فرزند خردسالش را از میان خرابهها بیرون کشیدند. وی از کارش احساس شرمندگی کرده و خود را به پُلیس معرفی نمود. سپس او را به جرم قتل غیر عمد بازداشت کردند.
وکیل مدافعش از قاضی درخواست کرد تا سابقه کارهای خیر فردریک را در نظر گیرد. وی با اشاره به کمکهای انسان دوستانه او از قاضی خواست تا فردریک را بخشوذه و آزاد سازد. اما قاضی پس از بررسی شواهد و مدارک موجود رأیش را صادر کرد و اعلام داشت که هرچند وی فردی نیکوکار است اما چون مرتکب قتل شده است باید طبق قانون مجازات شود. فردریک اعتراض کرد که؛ ولی من شهروند خیّری بودم و همه میدانند که به تهیدستان و نیازمندان کمک زیادی کردم. اما اعتراضش به جایی نرسید و حکم قضایی در موردش به اجرا درآمد.
اگر اعمال نیک فردریک به حساب میآمد و دادگاه او را آزاد میکرد تا مثل گذشته به زندگیاش ادامه دهد٬ آیا عدالت اجرا شده بود؟
اگر وی با پرداخت مبلغی رشوه به قاضی٬ رهاییاش را بدست میآورد چه؟ آیا عدالت اجرا شده بود؟
به ما گفته شده که در روز جزا٬ خداوند اعمال ما را در ترازویی سبک و سنگین میکند و به هر سمتی که کفه ترازو سنگینی کرد٬ بر اساس آن به ما پاداش یا مجازات داده میشود. اما باید پرسید که آیا با این کار عدالت اجرا شده است یا نه؟ پس حساب گناهانی که من مرتکب شدهام چه میشود؟ آیا بدون مجازات گذاردن خطاها٬ بیعدالتی نیست؟ زیرا چنین نوع عدالتی٬ مجازات گناهان را نادیده میگیرد.
علاوه بر آن٬ چنین باوری تأثیر بسیار مخربی بر اصول اخلاقی فرد و جامعه میگذارد؛ زیرا اگر قرار است اعمال سبک وسنگین شوند٬ تنها کاری که لازم است انجام دهیم این است که در آخر عمر چند تا کار خیلی سنگین دینی انجام دهیم تا کفه ترازو به نفع ما پایین کشیده شود! (این دقیقأ همان کاری است که افراد ساده لوح مذهبی انجام میدهند.) اصول چنین دینی٬ پیروانش را بدل به افراد مفیدتر و مقیّدتری نساخته و در عوض مجوز هرگونه گناهی را برایشان صادر میکند. مهم نیست که چقدر دروغ میگویند ٬ چقدر دیگران را فریب میدهند و یا هر گناه دیگری را مرتکب میشوند٬ زیرا کافی است که در چند تا مراسم دینی شرکت کنند و در نتیجه همه آن گناهان جبران خواهند شد! آیا این همان عدالت الهی است؟
عدالت خدای واقعی
کتاب مقدس ما را با خدایی آشنا میسازد که بسیار قدوس و عادل بوده و در قضاوتش جانبداری نمیکند.
«بدون ظاهربینی بر حسب اعمال هرکس داوری می نماید» (رساله اول پطرس ۱: ۱۷)
مشکل ما این است که نه درک درستی از عدالت خداوند داریم٬ نه شناخت درستی از منفور بودن و پلیدی گناه در نظر وی. ما گمان میبریم که در نهایت به نوعی از مجازات فرار میکنیم ٬ ما خوش باورانه به خود قبولاندهایم که اگر خدایی باشد٬ او بخشنده و مهربان است و ما را خواهد بخشید. ما نوعی عدالت را به خداوند نسبت میدهیم که او با آن آشنا نیست. عدهای به این امید واهی دل خوش دارند که؛ رحمت و محبت خداوند مانع اجرای مجازات میگردد. اما چنین استدلالی کاملأ غلط است و هم کتاب مقدس آن را نفی میکند و هم حقایق پیرامون ما در این دنیا. نگاهی به دور و بر خود بیندازید و ببینید که چقدر رنج٬ ناراحتی فیزیکی و بیماریهای دردناک در میان مردم شایع است. بدیهی است که همان خداوند محبت٬ اجازه وجود و ادامه این دردها را داده است.
انسان نفسانی در اندیشهاش در تضاد و دشمنی با چنین عدالتی است و پذیرش آن برایش خیلی سخت است. وی نمیتواند باور کند که اگر بدهیای وجود دارد بایستی تا ریال آخر پرداخت گردد. آری دوستان٬ امکان دیگری وجود ندارد٬ نمیشود بهانه تراشی کرد٬ نمیتوان بدهی را با چیز دیگری معاوضه کرد. نمیتوان آن را نادیده و کوچک شمُرد. خیر! جای هیچ گونه مذاکرهای نیست.
اما شاید بگوئید که شما به کسی بدهکار نیستید. به هیچکس مدیون نیستید! آیا اینطور خیال میکنید؟…بگذارید ببینیم که خداوند چه میگوید: حکم اولی که خداوند به موسی داد این بود:
«پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما» (سفر تثنیه ۶: ۵)
خداوند پرستش٬ اطاعت و محبت کامل ما را درتمام لحظات زندگی از ما میخواهد. آن هم با تمام توانی که در خود سراغ داریم و با تمامی دل وجان. این است بدهی ما به خداوند. (در اینجا از گناهان و خطاها صحبتی به میان نمیآوریم٬ به حساب آنها جداگانه رسیدگی خواهد شد.)
بدهی ما به خداوند بسیار سنگین و در واقع غیرقابل پرداخت است. کیست که از روز تولدش خداوند را روز و شب با تمام وجود دوست داشته٬ تنها او را پرستش کرده و احکامش را حفظ کرده باشد؟ تنها یک نفر؛ و او انسان-خدا یعنی عیسی مسیح است. بقیه ما همه از این حکم خداوند قاصر آمدهایم و به او بدهکاریم. درست است که خداوند از همه چیز بینیاز است٬ اما بینیازی او ذرهای هم از میزان بدهکاری ما نمیکاهد؛ بدهی باید تا ریال آخر پرداخت شود.
در مورد گناه نیز خداوند به دلیل ذات قدوسش نمیتواند از آن چشمپوشی کند٬ خداوند نمیتواند گناه را بدون مجازات گذارد. بلی٬ کاری هست که خداوند نمیتواند انجامش دهد زیرا این کار در تضاد با ذات پاک و عادل اوست. خداوند اگر گناه را نادیده انگارد و به هر دلیلی آن را مجازات نکند٬ عدالتش زیر سؤال میرود. اما او خدایی عادل و قدوس بوده و امکان ندارد که خدشهای به عدالتش وارد آید لذا مکانی به نام جهنم وجود دارد که در آن عدالت خداوند علیه تمامی شریران به اجرا گذارده میشود.
سندی تاریخی
شاید بپرسید که آیا مدرک وسندی برای این ادعا در دست هست؟ از کجا بدانیم که این نکته حقیقت دارد؟ در جواب این مطلب باید به زندگی و مرگ عیسی مسیح توجه کنیم؛ عیسی مسیح برابر با خدای پدر است و رابطه نزدیک و غیرقابل گسستنی بین آنها وجود دارد. وی مطابق وعدههای کتاب مقدس و اراده خدای پدر به زمین آمد. مسیح بنا به پیشگویی پیامبران پیش از خود٬ قالب بشری به خود گرفته و در میان ما سکنی گزید. کتاب مقدس میگوید که خداوند او را به خاطر ما «گناه» ساخت. زمانی که او را بر صلیب کشیدند٬ خداوند تمام گناهان قوم را به حساب او گذارد. او که هرگز مرتکب هیچ خطایی نشده و بیگناه بود٬ به جای ایماندارانش «گناهکار» محسوب شد.
باید پرسید که آیا خدای پدر ذرّهای از مجازات او کاست؟ آیا در مجازات پسریگانهازلیاش تخفیف قائل شد؟ آیا از آن چشمپوشی کرد چون مسیح آن را بر خود گرفته بود؟ پاسخ کتاب مقدس این است که او مجازات را به طور کامل و بدون ذرهای کاستی به جای ما تحمل کرد.(رساله رومیان ۸: ۳۲) مسیح٬ عذاب ازلی را که ما ایمانداران بایستی تا به ابد به خاطرش رنج ببریم٬ در بالای صلیب به خود گرفت. او به قعر جهنم نزول کرد تا ما رهایی یابیم٬ چون هیچ راه دیگری وجود نداشت. این است عدالت غیر قابل انعطاف خداوند قدوس!
اگر خداوند پسر یگانه خود را نیز -وقتی که گناهان به حسابش گذارده شد- عادلانه و بدون چشمپوشی مجازات نمود٬ آیا امیدی هست که ما با بار سنگین گناهانمان از مکافات ابدی رهایی یابیم؟ آیا هیچ راه گریزی از این عدالت خلل ناپذیر وجود دارد؟ مطلقأ خیر! برای هیچ یک از کسانی که خارج از عیسی مسیح هستند و گناهانشان در خون وی پاک و شسته نشده٬ راه گریزی نیست. ایشان تحت غضب خدا هستند و اگر توبه نکنند و به مسیح ایمان نیاورند٬ بدون شک به مجازات پایان ناپذیر و ابدی دچار خواهند شد. مهم نیست چقدر در انجام امور دینیشان صادق بوده باشند٬ مهم نیست چقدر سعی در اصلاح رفتار و رویه خود کرده باشند٬ مهم نیست چقدر به سوی خدایی غیر دست دعا برداشته باشند. عاقبت٬ به مکافات ازلی و جدایی ابدی از خدای نیکیها و محبت گرفتار خواهند شد. تمامی برکات شیرین حیات٬ تمامی فیض عام خداوند٬ تمامی نیکیها و خوشیهای زندگی٬ همه لبخندها٬ دوستیها٬ آرامش و آسودگی برای همیشه از ایشان گرفته خواهد شد. شب تاریک و ظلمانی ایشان را هیچ ستاره امیدی روشن نخواهد ساخت.
هیچ دین٬ آئین و مذهبی قادر به نجات و رهایی ما از مجازات عادلانه خداوند نیست٬ زیرا گناه بایستی مجازات شود و هیچ نجاتدهنده و فدیهای برای گناه وجود ندارد٬ مگر خداوند ما عیسی مسیح.
نجات عظیم
اگر خیال میکنید که قصد ایجاد ترس و دلهره در دلهای شما را داریم٬ کاملأ در اشتباه هستید. هدف ما این است که با دلایل منطقی و عقلانی و با استناد به کلام خداوند ثابت کنیم که هیچ راه گریزی از عدالت خداوند برای ما وجود ندارد. تمامی راهها به روی ما بسته شده است. اعمال نیک -هرچقدر هم فراوان و خیرخواهانه- ممکن نیست مانع اجرای عدالت و مجازات گناهان شوند. تنها یک راه برای نجات وجود دارد و آن راهی است که خداوند آن را مقرر فرموده است؛ او که خدای محبت است٬ به جای ما متحمل عذاب ازلی شده و حال به ما میگوید:«با مدعی خود تا وقتی که در راه هستی٬ صلح کن»
گویی همه ما به سوی آن زندان در حرکتیم٬ اما امکان مصالحه وجود دارد٬ به هریک از ما مدت زمان مشخصی داده شده تا توبه کرده و ایمان آوریم. خداوند حتی ما را تشویق بدین کار میکند٬ در حقیقت او همه ما را دعوت به آشتی با خود میکند. ما روز به روز در این راه مسافریم٬ وجدان ما مدعی ماست٬ گذشته ما مدعی ماست و بدهی ما سنگین است. ولی مژده نیک انجیل این است که کسی بدهی ما را تا ریال آخر پرداخت کرده و امکان بخشودگی را فراهم نموده است.
عیسی مسیح در زندگی خود تمام احکام خداوند را به کمال و بدون گناه حفظ نمود. او این کار را به عنوان جایگزین و برای ایماندارانش انجام داد. وقتی که به او ایمان می آوریم٬ خداوند تمام پارسایی وی را به حساب ما میگذارد و از نظر قضایی ما را پارسا میشمارد؛ گویی این ما بودیم که تمام احکامش را حفظ نمودیم. بدین گونه تمام بدهی به کمال پرداخت شده است. (کسی دیگر به جای ما آن را پرداخت کرده است.)
عدالت خداوند در مجازات گناه به طور کامل به اجرا گذارده شد٬ وقتی که عیسی مسیح تن به تازیانه الهی سپرد. مجازات کامل همه گناهان ایمانداران را٬ مسیح در بدن و روح خویش تحمل کرد. وی عذاب عادلانه ازلی را به جای تک تک ایماندارانش بر بالای صلیب در خود فروکش نمود. حال از طریق ایمان به او٬ بخشش گناهان به ما به رایگان اهدا میشود. این است تنها راه نجات و رستگاری. هیچ راه دیگری وجود ندارد . اگر فدیه مسیح را نپذیریم٬ چارهای نمیماند جز اینکه خود بدهیمان را تا ریال آخر بپردازیم. لذا اگر دعوت مسیح به ایمان را رد کنیم٬ درواقع تنها امکان نجات و رستگاری را از دست دادهایم. به همین دلیل است که کلام میگوید:
«پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر چنین نجات عظیمی را نادیده بگیریم.» (رساله عبرانیان ۲: ۳)
اگر چنین نجاتی را نادیده انگاریم٬ البته که راه گریزی نخواهیم داشت.
ای دوستان٬ بیائید تا این دعوت به آشتی را نادیده نگیریم. مدعی ما بر در ایستاده و بدهی را از ما میطلبد. سعی نکنید تا آن را نادیده بگیرید٬ سعی نکنید تا با انجام کارهای مذهبی به خود دلداری دهید که بدهی پرداخت شده است. توجه کنید که هیچ راه گریزی برای شما نیست مگر روی آوردن به مسیح خدای محبت. او که با رضایت کامل و بدون اجبار٬ حاضر بود تا بهای رهایی ما را بپردازد٬ او که میتواند ما را از درون تغییر دهد و بدل به افرادی به مراتب بهتر و سودمندتر کند٬ او که دعاهای مارا شنیده و در زندگی به ما یاری میرساند٬ او که خدای زنده و حقیقی و قادر با همدردی باماست.
لحظهای درنگ کرده و به آن روز قطعی و ملاقات خود با خداوند بیندیشید! او به شما مدت زمان محدودی را داده تا از آن سود جسته و با وی از در آشتی درآیید. درنگ نکنید و اگر هنوز توبه نکردهاید٬ هم اینک به جایی خلوت وارد شده٬ در را به روی هیاهوی این دنیا ببندید٬ زانو زده و به خداوند اعتراف کنید که گناهکارید٬ که شایسته هیچ رحمتی نیستید مگر مجازات عادلانه او. از خداوند بخواهید که شما را در مسیح بپذیرد. به او بگویید که به مسیح ایمان دارید؛ بگویید که ایمان دارید او به جای شما مجازات گردید و بدهی کامل شما را پرداخت کرد. هرچند توبه کردن ما را لایق رحمت خداوند نمیکند اما این راهی است که از طریق آن فیض نجات بخش به ما میرسد. لذا باید ابتدا از گناهان خود توبه کرده٬ از آنها دست شسته و از مسیح بخواهید که به شما حیاتی تازه دهد. دعوت او را رد نکنید تا وقتی که در رحمت گشوده است و در راه روانهاید٬ با خداوند آشتی کرده٬ توبه نموده و به مسیح ایمان آورید. او بدون تردید شما را پذیرفته و به فرزند خواندگی درخواهد آورد.
نوشته دکتر زرین قلوب