«چون عیسی تعمید گرفت، بیدرنگ از آب برآمد. همان دم آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار گرفت. سپس ندایی آز آسمان در رسید که؛ این است پسر محبوبم که از او خوشنودم. آنگاه روح، عیسی را به بیابان هدایت کرد تا ابلیس وسوسهاش کند. عیسی پس از آنکه چهل شبانهروز را در روزه سپری کرد گرسنه شد. آنگاه وسوسهگر نزدش آمد و گفت: اگر پسر خدایی، بگو به این سنگها نان شوند! عیسی در پاسخ گفت: نوشته شده است که؛ انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود.» (انجیل متی ۳: ۱۷ تا ۴: ۴)
در آیات میخوانیم که خداوند عالم با ندایی آسمانی عیسی مسیح را مخاطب ساخته و میگوید؛ این است پسر محبوبم. اما بلافاصله شیطان کلام خداوند را میبرد زیر سوال؛ اگر پسر خدایی! ابلیس ابتدا این حقیقت را زیر سؤال میبرد و سپس آن را کاملاً نفی میکند؛ نه تو پسر خدا نیستی، تو یک پیامبر اعظمی.
چه جسارت عظیمی! بدون شک ابلیس مژده نیک را پیش از این نیز در زمان تناسخ خداوند ما عیسی مسیح از دهان فرشتگان شنیده بود، ستاره او را در مشرق مشاهده کرده بود که مغان پارسی آن را دنبال نمودند. او شاهد تبریک گفتن شمعون و حنا در معبد بود و اخیراً که آسمان گشوده شد و خداوند اعلام داشت: این است پسر محبوبم.
«اگر تو پسر خدایی؟» این حقیقت را شیطان یا زیر سؤال میبرد و یا با جسارت شیطانیاش کاملاً منکر میشود. زیرا سعادت جاودانی یا لعنت ابدی بشریت کاملاً به این موضوع وابسته است. شیطان مثل همیشه به ریشه و اساس حمله میکند؛ یعنی نجات ابدی، رستگاری و بدست آوردن بهشت جاودانی. هدف او بازداشتن آدمی از بازگشت به سوی خدای حقیقی و ملکوت اوست. او تیشه را به ریشه درخت نجات میکوبد تا آن را از بیخ و بن برکند، تا هیچکس گمان دسترسی به آن را نداشته باشد.
اگر مسیح پسر خدا نیست، چگونه ممکن است تا جهانیان نجات یابند؟ چه کسی است که مجازات گناهان آنها از میان بردارد؟ چه کسی است تا خشم عادلانه خداوند قدوس را علیه گناه و گناهکاران خاموش سازد؟ اگر مسیح پسر خدا نباشد، همه ما انسانها تا به ابد لعنت شدهایم. زیرا مطابق کلام خداوند:
«…دیگر هیچ قربانی برای گناه باقی نمیماند؛ آنچه میماند انتظار هولناک مجازات و آتشی مهیب است که دشمنان خدا را فرو خواهد بلعید.» (عبرانیان ۱۰: ۲۷-۲۸)
ابلیس به خوبی از این حقیقت آگاه است و به همین دلیل با ذکاوت شیطانیاش به آن حمله میکند.
بدورد جلال ابدی، بدورد سعادت ابدی، بدرود بهشت جاویدان. اگر مسیح پسر خدا نباشد، هیچ امیدی برای من و شما و هیچ بشری نیست. ابلیس تمام تلاش خود را میکند تا تنها امید و راه نجات آدمی را از او گرفته و او را به سوی مجازات هولناک و آتش مهیبی که دشمنان خدا را تا به ابد فروخواهد بلعید سوق دهد. امروزه بیش از یک میلیارد نفر این دروغ شیطانی را باور کردهاند اما حتی اگر تمام انسانها فریب او را بخورند و دروغ را به جای حقیقت بپذیرند، این رأی آدمی تأثیری بر حقیقت نمیگذارد!
شیطان همچون یک شیطان سخن میگوید؛ اگر پسر خدایی، بگو به این سنگها نان شوند! او میدانست که مسیح پس از چهل روز روزهداری گرسنه است و از او دعوت کرد تا برای اثبات الوهیتش، ذات انسانیاش را از گرسنگی برهاند. مسیح که آب را بدل به شراب ساخت، مسیح که مرده را زنده ساخت بدون شک قادر است تا سنگ را بدل به نان سازد. اما انجام این کار نشانه بیاعتمادی به پدرآسمانی و انجام معجزه به درخواست شیطان بود. مسیح فریب آن وسوسهگر را نمیخورد، وی الوهیت خویش را همچنان در پرده مخفی نگاه میدارد و از آن روح شریر اطاعت نمیکند. پاسخ مسیح نقل قول از کلام خداوند است: « نوشته شده است که؛ انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود.» مسیح به آسانی میتوانست با قدرت خویش ابلیس را شکست دهد اما برای تعلیم ایماندارانش «شمشیر روح» را به کار میگیرد. وی به ما یاد میدهد که هیچ نیرویی بر روی زمین توان ایستادگی در برابر نیروهای جهنمی را ندارد، مگر کلام خدای زنده؛ یعنی کتاب مقدس. یگانه مکاشفه کلام خداوند که در آن مَحبت خدا و صلیب مسیح به معرض نمایش گذارده شدهاند. حقایقی که شیطان از آنها هم هراس و هم نفرت دارد. بدون شک بزرگترین پیروزی او زمانی است که بتواند بنیآدم را از خواندن یا شنیدن کلام نجاتبخش خداوند حقیقی باز دارد. شیطان -که کلام خداوند او را پدر دروغ لقب داده است- این دروغ بزرگ را در بین پیروانش رواج داده است که کلام خداوند تحریف شده و غیرقابل اعتماد است! وی با این ترفند شیطانی کلام خداوند را زیر سؤال میبرد سپس کلامی دیگر و مکاشفهای تازه را به جای آن ارائه میکند. در این مکاشفه تازه مسیح دیگر پسر خدا نیست، رستگاری از راه ایمان به او نیست، بلکه خدایی دیگر و بهشتی دیگر به پیروان این مکاشفه تازه معرفی شده است.
دکتر زرین قلوب: لندن ۲۰۱۳