در این روزها دیدن تصاویری از چهره یا پیکر بر صلیب شدۀ مسیح در کلیساها و خانه‌ها خیلی عادی است. تصاویری تخیلی از خداوند عیسی مسیح معمولاً بر شیشه‌های پنجره، در اتاقها و فضاهای کلیسایی، در مدارس، منازل مردم، جلد انتشارات، برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های مسیحی، اعلامیه‌های کلیساها، بر صفحه‌های اینترنتی مانند فیسبوک، و حتی کتاب‌های مقدس پیدا می‌شوند. آیا شما در مورد درستی نمایش تصاویر مسیح هیچ فکر کرده‌اید؟ شاید این اولین باری باشد که با این سؤال روبرو می‌شوید! اکثریت کتابفروشی‌های «مسیحی» طیف گسترده‌ای از تصاویر عسیی مسیح را برای خرید به فروش می‌گذارند. از مسیح ضعیف‌اندام اروپایی گرفته تا شخصی مانند آرنولد: همه گونه تصاویری از خداوندمان موجود است. حتی کلیساهای پروتستانی که دم از «فقط کتاب مقدس» می‌زنند در انتشارات مختلفشان، مخصوصاً کتابهای نوجوانان و کودکان، تصاویری از مسیح به وفوروجو دارد. سوالی که باید پرسید این است که: آیا نمایش دادن پسر خدا سرپیچی از آموزش کتاب مقدس است، و یا اینکه آن تصاویر صرفاً آثار هنری می‌باشند که اگر آنرا پرستش نکنیم و یا بطور کمکی در عبادت نباشند کاملاً قابل قبول هستند؟ به خاطر داشته باشید که در بیشتر کلیساهای انجیلی و پروتستان اصرار می‌شود که اینگونه تصاویر به هیچ وجه در مراسم پرستش بکار نمی‌روند. بلکه اینگونه تصاویر هنری فقط برای هدفهای آموزشی بکار گرفته می‌شوند.

بسیار مردمی که از این تصاویر عیسی استفاده می‌کنند، این کار را با خلوص نیت و از روی سادگی انجام داده و به علاوه وهیچگاه در برابر این عکسها سجده نمی‌کنند. اما باید پرسید آیا استفاده از آنها به هر صورتی از نظر خدا گناه است یا نه؟ بعضی از عزیزان شاید هم‌اکنون با خود می‌گویند که این موضوع مطلبی جزئ و بی‌اهمیت است. ای دوستان، از شما خواستاریم که این موضوع را با بازکردن کتاب مقدس مطالعه کنید، زیرا مطمئنیم که دلیل خواندن این متن این است که شما خواستار حقیقت هستید. دلایل بسیاری برعلیه استفاده از تصاویرو تمثال مسیح در کلام خدا موجود است.

تصویر خداوند و فرمان دوم شریعت خدا

اولأ، استفاده از تصاویر خداوندمان در تضاد کامل با فرمان دوم شریعت خدا است. در این فرمان خداوند می‌فرماید: «صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز. نزد آنها سجده مکن، و آنها را عبادت منما، زیرا من که یهوه، خدای تو می‌باشم، خدای غیور هستم، که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می‌گیرم.» (خروج ۲۰: ۴- ۵).

این فرمان قطعاً پرستش بتها و تصاویر خدا و حتی هر گونه تصویری از مخلوقات را به عنوان خدا منع کرده است. اما این اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم که این تفسیر سطحی فرمان دوم فقط محدود به مورد بت پرستی و عبادتی نادرست است. در این فرمان خدا بدین معنی می‌آموزد: ”بدلیل آنکه من خدای زنده و شخصی، و با روح بیکران و جاویدان هستم، بنابراین تو هرگز نباید سعی کنی تا مرا بطور دیدنی به تصویر بکشی، زیرا بنقش آوردن چنین خصوصیات کاری غیرممکن است. بلافاصله در همان دمی که تو مرا به تصویری کوچک و محدود و بی جان به نمایش در آوری، به خصوصیات ویژۀ من توهین می‌کنی و «خدای» کوچکی را در ذهن خود قرار خواهی داد.“

آموزش اصلی این شریعت نشان می‌دهد که هرگونه تلاشی برای به نمایش کشیدن خدای حقیقی نادرست است – حتی به عنوان وسیله‌ای کمکی! به عنوان مثال رومان کاتولیکها می‌گویند که، آنها صلیب عیسی یا مجسمه مسیح را پرستش نمی‌کنند، بلکه این تصاویر، بطور کمکی است یا بصورت میانجی و رسانه‌ای ایشان را در پرستش پسر خدا کمک می‌رساند. الهیدان معروف قرن ۱۷، توماس واتسون در کتاب تفسیر ”ده فرمان“ می‌نویسد: «پیروان مذهب رومان کاتولیک تصاویری از خدای پدر را مانند یک پیرمرد بر دیوار و پنجره‌های کلیساهایشان، و جسد مسیح آویخته بر صلیب را نقاشی کرده یا بصورت مجسمه نصب کرده‌اند. از آنجا که این کار برخلاف فرمان مؤکد خداوند می‌باشد، ایشان با توهین به کلام، آن را از کتابهای آموزش الهی کلیسایشان حذف کرده‌اند، و احکام دهگانه را از میان دوپاره نموده‌اند.»

پروتستانهای امروزی که از تصاویر عیسی مسیح استفاده می‌کنند، به مردم می‌گویند که بر خلاف رومان کاتولیکها، ارتودوکسهای شرقی و کلیساهای اسقفی و آنگلیکان، ایشان به این تصاویر تعظیم نکرده و به هیچ عنوان آنها را نمی‌پرستند. استدلال ایشان بر این است که این تصاویر صرفاً آموزشی، هنری و یادآوری تاریخی می‌باشند و بس. علاوه بر این، لازم به ذکر است که عکس مردم، صحنه‌های تاریخی، شخصیت‌های معروف و حیوانات در کل جهان تا زمانی که برای عبادت و پرستش بکار نروند در بین پروتستانها برای مدت زیادی پذیرفته و جایز بوده‌اند. بنابراین، داشتن یک تصویر عیسی مسیح با داشتن یک عکس از رهبر تاریخی و یا یک دوست نزدیک هیچ تفاوتی ندارد. با اینکه اینگونه استدلال عام در بین بیشتر مردم شنیده می‌شود، اما باید بخاطر دلایل ذیل یقیناً رد شوند.

(۱) عیسی مسیح مانند آبراهام لینکلن یا هر کس دیگری نیست، زیرا او هم خدا و انسان در یک شخص می‌باشد. بنابراین، هر تصویری از خداوندمان عیسی مسیح بطور خود بخود ذات و طبیعت عبادت و پرستش را داراست. به این ترتیب آن را بلافاصله در تحت پیرامون آموزۀ ‹پرستش نظم دهنده› کتاب مقدس قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، تصویری از نجات دهنده‌مان عیسی مسیح را نمی‌توان چیزی متعلق به حوزۀ مسائل بی‌تفاوت و غیرضروری دانست. اگر ایمانداران بخواهند از تصاویر خداوند استفاده کنند، در ابتدا باید مجاوزی الهی از کلام خدا را برای آن پیدا کنند.

آیا حکمی الهی برای نشان دادن تصویری از مسیح وجود دارد؟ خیر، هیچگونه حکمی وجود ندارد. هیچ دستوری برای نشان دادن تصاویری از خداوند برای ما موجود نیست. در واقع چنین تصاویری به وضوح برضد شریعت دوم الهی می باشد، زیرا که یک تصویر واقعی از عیسی مسیح باید عبادت و پرستش را در دل ایماندار ایجاد کند. اگر یک نمایش تصویری باعث بروز افکارمحبت آمیز و عشق، تعهد و ستایش نسبت به پسر خدا شود، پس معلوم است که آن کمک یا وسیله‌ای برای پرستش است، حتی اگر مردم بسوی آن سجده و تعظیم نکرده باشند.

(۲) کلام خدا به اندازۀ کافی اطلاعات ویژه ای برای نمایش تصویر واقعی از ظاهر عیسی مسیح نداده است. اشعیاء نبی به ما می‌فرماید که از نظر ظاهری در مسیح، هیچ چیز زیبایی برای لذت و دلنشینی چشمان ما موجود نیست (اشعیا ۵۳: ۲، « … او را نه‌ صورتی‌ و نه‌ جمالی‌ می‌باشد. و چون‌ او را می‌نگریم‌ منظری‌ ندارد كه‌ مشتاق‌ او باشیم‌.»). در کتاب مکاشفه در مورد آمدن خداوند عیسی مسیح در زمان آخر نوشته شده (به مثال مکاشفه ۱: ۱۳- ۱۷) و می‌بینیم که وی بشکل برّه‌ای است قربانی شده (مکاشفه ۴: ۶). با این حال، هیچ محقق درستی این اظهارات زمان آخر را بطور توصیف دقیق آن از شکل جسمانی مسیح در این آیات تصور نکرده است. این آیات نبوتهای رؤیایی شگفت آوری برای آموزش الهیات غنی از خداوندمان و عمل فدیۀ وی می‌باشند. آن رسولان که بیش از سه سال عیسی مسیح را از نزدیک مشاهده کردند، دقیقاً می‌دانستند که چهرۀ انسانی او به چه شباهت داشت، و از شخصیت و کار وی خاطرات زیادی داشتند اگر مایل بودند و لازم می‌دانستند می‌توانستند با همکاری هنرمندانی برای کلیسا تصویر دقیقی از مسیح را باقی گذارند. اما با این حال، ایشان حاضر به گماشتن چنین نقشی برای کلیسا نبودند. لذا، واضح است که خدا تصویری از پسر خود را جایز و قبول نکرده است.

عیسی مسیح با مردم معمولی تفاوت دارد

دومأ، از آنجا که هیچ تصویر دقیقی از مسیح توسط انسان قابل ترسیم نیست، پس همۀ تصاویر خداوند عیسی مسیح تصویر نادرستی از پسر خدا می‌باشند. اما (همانطور که برخی مدعی هستند)، اگر نقاشی‌های هنری از جنگ‌های معروف و حتی از رسولان جایز می‌باشند، پس چرا اجازه نداریم که همان استدلال را برای تصاویر مسیح بکار گیریم؟ بار دیگر، باید یادآور باشیم که عیسی کاملاً یکتا و منحصر به فرد است. با اینکه او بدن و روح انسانی واقعی داشت (اول یوحنا ۱: ۱۴)، ”اما هنوز ذات انسانی وی در شخصیت الهی او قرار دارد، که هیچ تصویری نمی‌تواند آنرا به نمایش وا گذارد (مزمور ۴۵: ۲).“ (کتاب پرسش و پاسخ شفاهی فیشر – سوال ۵۱) پسر خدا با انسان معمولی خیلی فرق دارد، زیرا که او به تنهایی موضوع و هدف والای ایمان ماست. این به آن معنی است که همه چیزی را که ما در مورد او ایمان داریم باید فقط از الهام الهی کلام خدا به ما رسیده باشد. «هر چه از ایمان نیست گناه است» (رومیان ۱۴: ۲۳). هرگونه تصویری از خداوند بر اساس تخیل انسان بوده و برای همین پرستش تخیلات است، زیرا که اختراع انسان را در محل و یا در کنار اطلاعات کتاب مقدس در مورد عیسی مسیح قرار می‌دهد. هر زمانی که ایمان به ‹خیالات بشر› با ایمان به‹الهام الهی› جابجا و یا هماهنگ شود، دین و ایمان الهی با تخیلات انسانی مخلوط می‌شود و نتیجۀ آن زیانبار است.

چگونه ممکن است عیسی که ‘راه و راستی و حیات’ است (یوحنا ۱۴: ۶) و یا روح القدس که ‘روح راستی’ است (یوحنا ۱۶: ۱۳) با این تصورات انسانی از پسر خدا خوشنود شوند؟ لذا این واقعیت که پروردگار ما هم انسان و هم خدا در یک شخص می‌باشد موجب این شده که، هرگونه بازنمود و تصویر یا فیلم از خدای پسر را نامناسب و حتی مکروه و ناپسند سازد. حتی ساختن یک نمایش جعلی و یا نادرست از عیسی مسیح شریرتر از نوشتن یک کتاب مقدس جعلی می‌باشد! علاوه بر این، اگر رسولان عیسی به زمین بازمی‌گشتند، نظر ایشان از این همه تصاویر نادرست از عیسی مسیح که امروزه به فراوانی در همه جا می‌بینیم چه می‌بود؟ (مثلاً، عکس‌هایی با موی بور، چشمان آبی عیسی مسیح، مسیح سیاه پوست، مسیح هالیوودی و فیلمهای عیسی مسیح) همچنین، چونکه هنرمندان نمی‌توانند تصاویر واقعی از ظاهر فیزیکی مسیح طراحی یا نقاشی کنند، لذا نمایش ایشان از خدا ناچارأ به همان سبک و فرم اعتقاد الهیاتی و جهانبینی ایشان خواهد بود. بسیاری از نقاشی‌های محبوب دنیا که در انتشارمطالب مسیحی و کتاب مقدس از آن‌ها استفاده می شود، محصولات الهیات لیبرالیسم قرن نوزدهم، ‘مسیحیت’ فمینیسم، و دیدگاه‌های دیگر می‌باشند. این سیستم‌های الهیاتی بطور نادرستی یک طرفانه و تصویری تحریف شده از خداوندمان را نشان می‌دهند؛ مسیح در این نقاشی ها خیلی ظریف و مهربان است، او معلم فروتنی است که از محبت و پدر بودن خدا تعلیم می‌دهد؛ او معلم خوب علوم اخلاق بوده، که هرگز از گناهکاران عصبانی نمی‌شود و در موعظه‌هایش حرفی در مورد گناه، روز داوری و خشم الهی نمی‌زند. جوهاناس جی. واس می‌نویسد: ”شاید بیشتر مردم امروزه ایده‌های خود را دربارۀ عیسی مسیح از تصاویری گرفته‌اند که به نقش کشیده شده‌اند، تا ازعیسایی که کتاب مقدس تعلیم داده است. چنین افرادی به ناچار عیسی را یک فرد انسانی درنظر می‌گیرند ، به جای اینکه مطابق به آموزش کتاب مقدس وی را به عنوان یک فرد الهی با ذات و فطرت انسانی باور کنند. اثر اجتناب‌ناپذیر باور به مسیح جلوه داده شده در این عکسهای محبوب این است که، بیش از حد به انسانیت وی تاکید شده و الوهیت و خدایی او(که البته هیچ عکسی نمی‌تواند به تصویر بکشد). از یاد برده و یا مورد غفلت واقع شده است. “ – (یوهانس جی. واس، تفسیر دستور تعلیم پرسشها و پاسخهای شفاحی بزرگ وستمینستر، صفحه ۲۹۲)

هر جنبه از شخصیت و کردار مسیح هدف و منظور ایمان ماست. چیزی که خیالی، ابداع انسانی و یا یک تصویر نادرست از پروردگار ما را در جلوی چشم یا در ذهن ما گذارد نمی‌تواند ایمان انجیلی را تقویت کند، بلکه آنرا فاسد و ظعیف می‌کند، زیرا منشأ آن مکاشفه خداوند و کتاب مقدس نمی‌باشد. اگر شما می‌خواهید مسیح را ببینید باید با چشمان دل و با مطالعه کردن، حفظ کردن و تفکر در کلمات و آموزش کتاب مقدس این کار را انجام دهید.، زیرا که در آنجا مسیح با تمام جلال خویش آشکار می‌شود. جیمز دورهام، الاهیدان معروف اسکاتلندی می‌نویسد: ”داشتن تصویری از عیسی مسیح بر خلاف قانون الهی است… زیرا اگر باعث تشویق به عبادت نباشد، باطل است؛ و اگر آن ما را به پرستش وادارد، این نوع پرستش با استفاده از تصویر و عکس خواهد بود، که با حکم دوم شریعت الهی منع شده است “

انحرافات در مورد ذات الهی-انسانی مسیح

سومأ، تمام تصاویر از خداوند عیسی مسیح به طور واقع همان آموزش منحرف باستانی نستوری و آریانی را ترویج می‌کند. معلم کاذبۀ نستوری دو ذات تفکیک ناپذیر مسیح، (یعنی ذات انسانی و ذات الهی) را از هم جدا می‌کند. و معلم آریانی فقط مسیح را تنها در ذات انسانی و همانند یک مخلوق به مردم اعلام می‌کرد. اما این تعالیم مخالف با آموزه روشن کتاب مقدس است زیرا هنگامی که رسولانش عیسی را نگاه می‌کردند، وی را بصورت الهی و انسانی می‌دیدند. بنابراین یوحنای رسول بدین طور نوشت: «و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه‌زاد پدر» (یوحنا ۱: ۱۴). گذشته از این واقعیت که تصاویر پسر خدا برداشت نادرست هنری می‌باشد، همچنین آنها نمی‌توانند ماهیت الهی مسیح را به تصویر درآورند. بنابراین، آنها نه تنها او را بی نهایت پست تر از آنچه بود و هست و خواهد بود به تصویر می‌کشند، بلکه جلال الهی وی نیز از وی گرفته شده است. لذا هر گونه تصویر و نمایشی در حقیقت دیدگاه الهیات نادرستی از مسیح را آموزش می‌دهد. این موضوع یکی از دلایل اصلی است که کلیساهای اولیه تصاویر عیسی مسیح را محکوم ساختند. حکم شورای کلیسایی قسطنطنیه در سال ۷۵۴ میلادی بدینصورت فرمود که:

” اگر کسی ذات انسانی را – که متحد با ذات الهی کلمه خدایی است – تقسیم کند، و آن را براساس آنچه که در ذهن خود دارد نقاشی کند، وی را‹ لعنت شده› در نظر بگیر. اگر کسی مسیحی را – که یکتاست – به دو نفر تقسیم کند، و در یک طرف خدای پسر را قرار داده و در طرفی دیگر پسر مریم را، (که هیچیک از آنها پیوستگی و اتحادشان را نشان نمی‌دهند). و یا اگر تصویری از پسر مریم را بطور مستقل بنقش در آورد، وی‹ لعنت شده› اعلام می‌شود. اگر کسی در یک تصویر، ذات انسانی مسیح را که متحد با کلمۀ الهی الوهیت اوست به تصویر در آورد، با این کار انسانیت وی را از الوهیت او جدا ساخته، و بنابراین آن شخص ‹ملعون› شده است.“

تاریخدان معتبر مسیحی فیلیپ شاف به این موضوع درشوراهای کلیسایی اولیه اشاره کرده و می‌نویسد: ”آن شورا با توسل به حکم دوم شریعت و دیگر بخشهای فرمانهای کتاب مقدس بت پرستی و درست کردن تصاویری از خدا را محکوم ساخت (رومیان ۱: ۲۳؛ انجیل یوحنا ۴: ۲۴)، و با استفاده از نوشته‌های رهبران اولیۀ کلیسا، پرستش عمومی و خصوصی با استفاده از تصاویر مقدس را با حکم بیرون راندن از کلیسا محکوم ساخت (اپیفانیوس، اوزیبیوس، گرگوری نازیانزن، کریسوستوم و غیره) …. آن شورا هرگونه تصاویر و نمایش‌های مذهبی بوسیلۀ نقاشی یا مجسمه را به عنوان امری خودسرانه و غیر مسیحی و بت پرستانه محکوم نمود. کسانی که تصویری از نجات دهندۀمان را،( که در یک شخص تقسیم ناپذیر هم خداوند و هم انسان است) به نقش در آورند، یا الوهیت غیر قابل فهم او را به جسم محدود می‌کنند، و یا ذات وی را مانند اوتیکوس معلم کاذبه- اشتباه جلوه داده؛ یا همانند نستوریوس از هم جدا ساخته؛ یا الوهیت وی را همانند آریوس رد کرده باشد – و آنهایی که اینگونه تصویری را نیایش می‌کنند همانند ایشان به همان کفر مقصر هستند.“ (فیلیپ شاف، تاریخ کلیسای مسیحی – چاپ ۱۹۱۰، جلد ۴: ۴۵۷ – ۴۵۸).

به تصویر کشیدن مسیح جلوه دادن خیالات دروغین بوده و منحرف کنندۀ آموزش عیسی مسیح از کتاب مقدس می‌باشد. ما با نگاه به تصویر یا تماشای فیلمی خیالی از مسیح به شناخت درستی از او نمی‌رسیم بلکه با حضور در مراسم عشاء ربانی، غسل تعمید و جلسات پرستشی وبا گوش سپردن به موعظۀ کلام و با اندیشیدن بر کتاب مقدس او را شناخته و به یاد خواهیم داشت. پولس رسول می گوید که، ”ایمان از شنیدن است و شنیدن از کلام خدا.“ (رومیان ۱۰: ۱۷). عیسی مسیح به ما می‌فرماید که قدوسیت بوسیلۀ کلام خدا ایجاد می‌شود. ”ایشان را به راستی خود تقدیس نما. کلام تو راستی است.“ (یوحنا ۱۷: ۱۷) تصویرهای هنری از پسر خدا ممکن است در دل احساساتی لطیف و شیرین ایجاد کند. حتی شاید اشکی را بر گونۀ بیننده جاری ساخته و یا شادی را در دل به ارمغان بیاورد. اما، از آنجایی که این همه در نتیجۀ تخیلات انسانی است، لذا نمی‌توانند باعث تقدیس یا افزایش ایمان شوند. برعکس، چون رفتاری است که آموزش صریح کتاب مقدس آن را منع نموده است، لذا ایمان و تقدس را تخریب می‌سازند. ”ای فرزندان، خود را از بتها نگاه دارید.“ (رساله اول یوحنا ۵: ۲۱)

تصاویر خداوندمان عیسی مسیح نمی‌توانند باعث تقدیسمان شوند، زیرا: (۱) آنها محصول خیالات یک هنرمند بوده و بنابراین جعلی و افسانه ای هستند، (۲) آنها آموزش کتاب مقدس را در مورد ذات دوگانۀ انسانی الهی مسیح به انحراف کشیده، و لذاجلال را از وی می‌ربایند،چون با این کارالوهیت را از انسانیت وی جدا می‌سازند.

متأسفانه کسانی که در کار تعلیم و بشارت مسیح می‌باشند نیز از این خطای بزرگ مصون نمانده و در جلسات خانگی از نمایش فیلم‌های هالیودی عیسی مسیح استفاده می‌کنند. این معلمین ناآگاه حتی چنین ویدیوهایی را تکثیر کرده و از آن‌ها به عنوان ابزار بشارتی استفاده می‌کنند! غافل از پی آمدهای مخرّبی که این کارشان به دنبال خواهد داشت.

به عنوان مثال، در مورد استفادۀ تصاویر خداوند ما عیسی مسیح در کتابها و مطالب برای کودکان و مطالب بشارتی همچنین نمایش فیلم‌های مختلف از زندگی عیسی مسیح. ما از آن دوستان چند سوال داریم. چگونه می‌توان حقیقت و راستی را با نمایش فیلمی غیر واقعی به کودکان و بزرگسالان تعلیم دهید؟ (یعنی فرآیند خیال انسانی، ویک برداشت داستانی) بچه‌هایی که از سنین خردسالی با دیدن تصاویر مسیح بزرگ شده اند، تصور می‌کنند که مسیح با چشم آبی و گیسوی بلند طلایی و صورتی زنانه وجود داشت – و در دعاهایشان به آن شخص خیالی دعا می‌کنند. چگونه انتظار دارید که مردم با آنچه که فقط خیالات انسانی است و هیچ پایه و اساسی در کتاب مقدس ندارد تقدیس شوند و ایمان حقیقی داشته باشند؟ (به خاطر داشته باشید که کتاب مقدس بدون شرح فیزیکی از مسیح به جز اشاره‌ای مختصردر از قسمتهایی از کلام چیزی نگفته که یک نقاش یا یک هنرمند بتواند آنرا بنقش درآورد – به عنوان مثال، اشعیا ۵۳: ۲؛ متی ۱۷: ۲ و مکاشفه ۱: ۱۳). پولس رسول می‌گوید که فلسفه‌های انسانی و قوانین و مقررات شخصی هیچ ارزشی در برابر زیاده روی جسمانی ندارد (کلوسیان ۲: ۸، ۲۱- ۲۳). تصاویر عیسی مسیح برای کاربرد آموزشی و یا بشارت و عبادت، فراورد خیالات انسانی هستند و هیچ پایه و اساسی در کتاب مقدس نداشته و در نتیجه سنت‌های انسانی‌ای می‌باشند که تحت محکومیت خدا قرار می گیرند.

تله‌ای برای تخریب ایمانداران و کلیساها

چهارمأ، هم کتاب مقدس و هم تاریخ کلیسا به ما می‌آموزد که تصاویر مذهبی‌ای که توسط مردم برای آموزش و اعمال عبادتی اختراع شده‌اند، تلۀ شیطان هستند که قوم خداوند را به تباهی و فساد و کاهش در رابطۀ الهی می‌اندازند. از آنجا که ذات انسانی گناهکار است، متأسفانه به راحتی به سوی پرستش‌ جسمانی و نادرست کشیده می‌شود. درکتاب دوم پادشاهان ۱۸: ۴ می‌خوانیم که پادشاه حزقیا که شخصی خداشناس بود آن مار برنزی را که موسی درست کرده بود نابود ساخت، زیرا که قوم اسرائیل برای عبادت آن بخور روشن می‌کردند. آن مار برنزی (بر خلاف تصاویری از مسیح) یک تصویر و نماد قانونی بود، چرا که آن را موسی به فرمان خداوند و برای نجات اسرائیل ساخته بود. با این وجود، به سرعت آن را به شئ مذهبی و قابل پرستش تبدیل کردند، لذا یهوه بخاطر خرافات و بت پرستی ایشان دستور نابودساختن آن را داد.

باید یادآور شویم که، در کلیسای باستان، تصاویری را به افتخار مقدسان، مریم باکره و عیسی به نقش در آورده بودند. این عمل منجر به ورود انواع کارهای خُرافی، و روش‌های فاسد در پرستش شد. به مثال: دعا به سوی مقدسین مُرده، ستایش و پرستش مریم باکره، بوسیدن پای مجسمه‌های مقدسین، نگهداری و پرستش استخوانهای قدیسان،حفظ روزها و عیدهای مخصوص مذهبی و مقدس، زیارت به مکانهای ”مقدس“، راهپیمایی و حمل کردن مجسمه‌ها و تصاویر به افتخار مقدسین، مریم باکره، عیسی مسیح، بنای کلیساهایی به منظور احترام به آثار مقدسین مرده و غیره. شکی نیست که بسیاری از معلمین و رهبران نادان و فریب خورده‌ای که کلیساها را در مسیر شیطانی و تاریک عقاید کلیسای رومان کاتولیک رهبری کردند، با صداقت نیت عمل می‌کردند. آنها احتمالاً بسیار مذهبی بودند و بهترین نیّت‌ها را داشتند. اما علاقۀ ایشان به اختراعات و ابداعات انسانی در اضافه کردن به عبادت و پرستشی که خداوند تعیین کرده بود، باعث ایجاد مذهب فاسد رومان کاتولیک و ارتودوکس شد. توماس واتسون می‌نویسد: ” کاتولیکها اعلام می‌کنند که، تصاویر مانند کتابهای تعلیمی برای عوام بوده و برای یادآوری از خدا ابزار مفیدی می‌باشند. یکی از شوراهای رومان کاتولیک تأیید کرده، که حتی ممکن است با تماشای یک تصویر بجای مطالعه دقیق کتاب مقدس چیزهای بیشتری را بفهمیم و یاد بگیریم …. وقتی کاتولیکها و اورتودوکسها می‌گویند که تصاویر و نقوش ایشان را به یاد خدا می‌اندازد، درست مثل این است که یک زن بگوید که من هروقت که با مرد دیگری هستم مرا به یاد شوهرم می‌اندازد“.

برای مسیحیان و کلیساهای پروتستان امروزه، چشم پوشی از آموزش روشن کتاب مقدس وهشدار تاریخ کلیسا، نشانۀ غرور و بی‌خبری محض است، گویی ایشان نسبت به خطرات خرافاتی و انحرافات پرستشی ایمنی کامل دارند! . کلیساهای ارتودوکس و رومان کاتولیک یک شبه در دام این هیولاهای شیطانی امروزی گرفتار نیامدند. بلکه به تدریج و هم آنگونه که پولس رسول هشدار داد، ”اندک خمیر مایه، تمام خمیر را مخمّر می‌سازد“ (رساله اول قرنتیان ۵: ۶).

کلیساها و سازمانهای مسیحی هر قدر که ادعای پاکی و صداقت داشته باشند، با استفاده از تصاویر و فیلمهای خداوند ما عیسی مسیح در مطالب آموزشی و بشارتی فرمان دوم خدا را رد کرده، و اصول نادرستی از مسیحیت را به دیگران می‌آموزند. این نوع منابع، پرستش خدا را به فساد می‌کشد، و به شخص دوم تثلیث، یعنی خداوند عیسی مسیح اهانت می‌ورزد، و برای همین آنهایی که واقعاً کتاب مقدس را پایۀ زندگی، اخلاق و ایمان خود می‌دانند باید از این منابع دوری کنند و خود را با آن مخلوط نسازند.

ما هیچ وقت نباید مسیح را در چهارچوب انسانیتش در ذهن کودکان و دیگر مردم محدود کنیم، زیرا که این کار بدتر از عقاید افرادی است که الوهیت وی را رد می‌کنند. خدای حقیقی هویت بسیار عظیمی دارد که نمی‌توان آنرا به تصویر در آورد. پس ای عزیزان بیایید وجدان و زندگی خود را به کلام خدا پایبند سازیم. به یاد داشته باشیم که به صرف اینکه عدۀ زیادی از مسیحیان وحتی کلیساها امروزه از تصاویر و فیلمهای مسیح استفاده می‌کنند، خطای ایشان را مجاز نمی‌سازد. این کار متأسفانه یکی دیگر از نشانه‌های فساد روحانی و انحراف در میان بسیاری از کلیساهای مدرن است. باشد که خداوند، ما را به همان صورتی که خودش حکم کرده برای پرستش خود قادر سازد.

نوشته شبان پ. م.

منابع مطالعه:

* آیا عکس‌های مسیح مخالف با کتاب مقدس است؟ برایان شورتلی

Are Pictures of Christ Unbiblical? – Brian Schwertley

* دستورات خداوند برای زندگی مقدس: تفسیر ده فرمان برای مسیحیان قرن ۲۱. دکتر پیتر مسترز

God’s Rules for Holiness: Unlocking the Ten Commandments for Christians in the 21st Century – Dr Peter Masters

* ده فرمان – توماس واتسون

The Ten Commandments – Thomas Watson

  • شریعت باز شده، یا تفسیر تجربی از ده فرمان – جیمز دورهام

James Durham, The Law Unsealed: or, A Practical Exposition of the Ten Commandment