«کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا دلتنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر. چنانکه مکتوب است به خاطر تو تمام روز کُشته و مثل گوسفندان ذبحی شمرده می‌شویم. بلکه در همه این امور از حدّ زیاده پیروزمندیم بوسیله او که ما را محبت نمود. زیرا یقین میدانم که نه مرگ و نه حیات و نه فرشتگان و نه رؤسا و نه قدرتها و نه چیزهای آینده. و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد.» (رساله رومیان ۹ : ۳۹-۳۵)

خدایی که دین اسلام به پیروانش معرفی می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که تنها آن را بپرستند و اطاعت کنند٬ خدایی است فاقد هر گونه احساس. می‌توان گفت که نیرویی نامرئی و قادری متعال است که هیچ قدرت دیگری یارای مقابله با آن را ندارد. آن٬ خدایی است که هر کاری که اراده بکند-خیر یا شّر -می‌تواند انجام دهد و هیچ‌کس نمی‌تواند جلو اراده‌اش را بگیرد. آن خدایی است که باید از آن ترسید زیرا اجازه هیچ مخالفتی را نمی‌دهد و دشمنانش را و هرکه را که بخواهد٬ به آتش جهنم و مارهای غاشیه می‌سپارد.

شما بایستی به خوبی با چنین خدای بی‌احساسی آشنا بوده و شاید از آن بیزار شده باشید. اما خبر نیک این است که خدای زنده که کتاب مقدس ما را با او آشنا می‌سازد٬ خدای دیگری است. او خدایی است قدوس و پاک و بدون گناه. او نه دروغ می‌گوید و نه بی‌گناهان را مجازات می‌کند. بلکه مایل است تا همه نجات یابند و لذا به رایگان ونه به خاطر اعمال نیک٬ گناهکاران را رستگار می‌سازد . می‌توان گفت که اراده خداوند تنها در چهارچوب ذاتش عمل می‌کند و همیشه به سوی خیریّت و نیکی است؛ گناه و خطا در او و ارداه‌اش جایی ندارد. از سویی او خدای تثلیث است و دارای احساسات. او خدای محبت است که جلوه غایی آن در مسیح به نمایش گذارده شده است.

آیات فوق ما را با خدایی آشنا می‌سازد که تک تک ایماندارانش را به طور شخصی دوست دارد. این حقیقتی است شگفتی آور و ناباورانه که خدای عالم و بی‌نیاز٬ مخلوقات ناچیز و بی‌ارزشی چون ما را دوست داشته باشد! این محبت خداوند٬ بی پایان٬ بی‌وقفه و خدشه ناپذیر است که شامل حال همه ایمانداران مسیحی می‌شود. گاه ما خیال می‌کنیم که محبت خداوند به ما٬ حالت خیرخواهانه دارد؛ مثل یک مؤسسه خیریه که به فقرا یا تهی‌دستان کمک می‌رساند. این‌گونه مؤسسه ها هرچند دست به کارهای خیریه‌ای می‌زنند و افراد آن شاید احساس همدردی نسبت به کسانی که به آن‌ها کمک می‌رسد داشته باشند٬ اما تک تک آن‌ها را از نزدیک نمی‌شناسند و با آن‌ها هیچ رابطه‌ای ندارند. اما محبت مسیح اینگونه نیست؛ او به طوری شخصی تک تک ایماندارانش را دوست دارد. گویی زنجیری از محبت٬ او را به همه و هریک از آن‌ها متصل ساخته که هیچ نیرویی قادر به گسستن آن نیست.

شاید ریشه عرفان اسلامی در این حقیقت باشد که مسلمین خسته شده از دست خدایی خشمگین و بی رحم٬ بدنبال خدایی پر محبت و باعاطفه بودند. وقتی اشعار لطیف این شعرا را می‌خوانیم٬ می‌بینییم که این بیچاره ها بدنبال خدایی بودند که بتوانند او را دوست بدارند٬ معشوقی که در وصفش بسرایند٬ دلداری که او را مداوم بپرستند. ولی چگونه می‌توان خدای دین جاهلی را دوست داشت؟ چه چیز دوست‌داشتنی در این نیروی ترس‌آور وجود دارد که هرکاری دلش بخواهد با ما می‌کند؟ این عارفان که از مسیح و محبت خداوند بی‌خبر بودند٬ برای خود لُعبتی خیالی تراشیده و در فراغ دلبرشان سروده و از جفای یار گریان شده و در خیالش جام باده‌ای سر می‌کشیدند! ایشان آرزو داشتند که ای کاش می‌شد با چنین خدایی مشارکت داشت:
«پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من…..غمگسار و همنشین و مونس شبهای من»

اگر آن‌ها بی‌خبر از مکاشفه خداوند و ذات و صفاتش بودند٬ اما این امکان به شما داده شده تا او را بجویید و بشناسید. دعوت ما از شما این است که به این صفات خداوند بیندیشید٬ به برکاتی که تنها به ایمانداران مسیحی تعلق می‌گیرد٬ فکر کنید و از خداوند بخواهید که این برکات را به شما نیز ببخشد. از او بخواهید تا این محبت بی‌کران و دگرگون‌ساز را به سوی شما سرازیر سازد.

محبت عملی و نه زبانی
محبت خداوند تا به چه حدّ است و تا به کجا می‌رسد؟ او که از ما خواسته تا دشمنان خود را دوست بداریم٬ تا به چه حدیّ حاضر به محبت به ماست؟ در پاسخ باید گفت که محبت خداوند تا به حدّی است که او جلال خدایی‌اش را کنار گذارده٬ کالبدی بشری به خود گرفته و به زمین آمد تا رنج کشیده٬ تحقیر و تمسخر دیده و در نهایت به صلیب کشیده شود. این است عمق ناپیدای محبت خدای زنده. او عذابی را که ما بایستی در بدنهای خود تا به ابد تحمل می‌کردیم٬ در بدن خود و به جای ما حس کرد. آن عذاب ازلی را درست همانگونه که ما باید متحمل می‌شدیم٬ احساس کرد.مسیح می‌دانست که دقیقاّ به جای چه کسانی بر صلیب شده و تازیانه عذاب الهی را به جای هر یک از آن‌ها به جان خرید. هیچ محدودیتی در میزان محبت خداوند ما نیست. پولس رسول نتیجه‌گیری می‌کند که؛ حال که خداوند تا این حد به ما محبت رسانیده٬ قطعأ تا به ابد به لطف خاصش ادامه خواهد داد.

محبت خداوند غیر قابل قیاس است و هیچ یک از داستانهای خیالی لیلی و مجنون که نوشته شده به پای آن نمی‌رسد. وی به ما خوشی و شادمانی به نسبت نیازمان می‌بخشد٬ ما را تشویق کرده و در سختی‌ها دلداری می‌دهد٬ به دعاهایمان پاسخ داده و هرچند که لغزش خورده و لایق این باشیم که برای همیشه ما را از خود براند٬ اما وقتی که توبه کنیم به سرعت به یاریمان شتافته و ما را دوباره می‌پذیرد. او خطاها٬ ضعف‌ها و کاستی‌های ما را به خوبی می‌داند و هربار که او را بخوانیم٬ به ما قدرت و توانایی و فیض می‌بخشد.
خداوند از ازّلیت و پیش از خلقت این جهان قوم خود را دوست داشته و به ایشان محبت نموده است. او در پیش‌دانی الهی خود می‌دانست که گناه وارد خلقت خواهد شد و ما گناهکاران را به نابودی خواهد کشانید. لذا نقشه نجات ما را پیش از آفرینش این جهان طراحی نمود. کسانی که این محبت را دریافت کرده‌اند تا به ابد از آن مستفیض خواهند ماند٬ زیرا این فیض خداوند است که محبتش را به سوی ما جاری می‌سازد و نه شایستگی و اعمال نیک ما. هیچیک از ما لیاقت این احسان را نداریم. ولی کسانی که خوانده شده‌اند٬ بدون وقفه و مداوم از محبت خداوند برخوردار می‌گردند. جلوه آن را می‌توان در صبوری و بردباری خداوند با کاستی ها و گناهان مکرر ما٬ در مشارکت خداوند با ما و حتی در زمانی که ما را تنبیه می‌سازد٬ تجربه و مشاهده نمود. زیرا تنبیه او نیز کاملأ کنترول شده است و هدف آن٬ اصلاح و بهتر ساختن ماست تا ما را دوباره به سوی خود بازگرداند.

موانع
در آیه ۳۵ پولس رسول لیست بلندبالایی را ارئه می‌کند و این سؤال را مطرح می‌سازد که آیا هیچ یک از این‌ها قادر است تا محبت خداوند را از ما جدا سازد؟
آیا مصیبت و سختی که از خارج به ما وارد می‌شود٬ قادر است تا این محبت را از ما بگیرد؟ خیر! تمام این مصایب ما را به او نزدیکتر می‌سازد. همچنین بردباری ما در رویارویی با آن‌ها ٬شهادتی است برای دیگران که پی به واقعیت ایمان ما ببرند.
آیا دلتنگی و غصه و اندوه قادر به این کار است؟خیر! زیرا کلام خداوند در آیه ۲۸ همین فصل به ما اطمینان می‌بخشد که «و می‌دانیم که برای آن‌هایی که خدا را دوست می‌دارند و به حسب اراده او خوانده شده‌اند همه چیزها برای خیریت ایشان در کار می‌باشد» حتی رنج و مرارتهای درونی ما نیز به نفع ما در کارند.
آیا جفا٬ دشمنی و ضدّیت مسلمین با ما و بشارت ما نشانه‌ای از دریغ داشتن محبت مسیح است؟ خیر! زیرا در موعظه بالای کوه٬ خداوند کسانی را که به خاطر او و نامش آزار ببینند٬ مبارک خوانده است. همچنین او به ما وعده داده که در این موارد ما را تقویت کند. (متی ۵)
آیا قحطی٬ عریانی و هرگونه نیاز فیزیکی قادر است تا ما را از این محبت جدا سازد؟ خیر! خداوند تمامی این سختی‌ها را به نفع ما به کار می‌گیرد و همچنانکه تلخی آن‌ها را تجربه می‌کنیم٬ به ما آرامش٬شادی و قناعت درونی می‌بخشد. خطر ٬ شمشیر و از دست دادن جان نیز قادر نیست که محبت او را خدشه دار سازد و محبت مسیح تا به ابد با ما باقی خواهد ماند.

تضمین قطعی
یکی از تسلی دهنده ترین و شیرین‌ترین تعالیم کتاب مقدس این است که خداوند کسانی را که به او ایمان آورده و تحول روحانی دریافت کرده‌اند٬ هرگز از خود نخواهد راند و قطعأ ایشان را به بهشت خواهد رسانید. آیا می‌دانستید که به ایمانداران یقین داده شده و برای ایشان جای هیچ شک و تردیدی نیست!؟ ما منتظر روز جزا و سبک و سنگین کردن اعمالمان در ترازو نخواهیم ماند و به ما اطمینان خاطر داده شده که اگر به مسیح ایمان آوریم٬ هیچ چیزی قادر به جدا ساختن محبت او از ما نیست.
مرگ٬ که برای مسلیمن بسیار هراس آور جلوه داده شده و جز نکیر و منکر و فشار قبر و عذاب جاودانی چیزی را به ذهنشان نمی‌آورد٬ بهترین تجربه ممکن یک ایماندار مسیحی است. بهترین روز زندگی یک مسیحی٬ روزی است که از این دنیا رخت بربسته و به حضور خداوندش می‌رسد. چیزی که ممکن است بدن او از آن گریزان باشد اما روحش مشتاق بدان است.
حیات٬ موقعیت های زندگی٬ عشق و وابستگی‌های زمینی ممکن است که محبت ما را به سوی خداوندمان کم سو گرداند٬ اما محبت او به ما ثابت٬بی شائبه و دائمی است.
فرشتگان٬ چه آن‌ها که سقوط کرده‌اند و چه فرشتگان درگاه کبریایی نیز قادر به ربودن محبت مسیح از ما نیستند. هیچ فرشته‌ای قادر نیست که نفرین یا لعنتی بر ایماندار مسیحی قرار دهد.
رؤسا و قدرتها٬ ممکن است که ما را به زندان بیندازند و کلیساهای ما را خراب کنند و به ما اجازه پرستش آزادانه خداوندمان را ندهند٬ اما نمی‌توانند که مانع محبت او به ما گردند.
چیزهای حال یا آینده٬ نیز قدرتی برای این کار ندارند. پولس رسول زمانی که این رساله را می‌نوشت که نرون-امپراطور رومی- مسیحیان را به شدت آزار رسانیده و به قتل می‌رسانید. خود وی نیز در نهایت بدست نرون کشته شد. اما پولس به ما اطمینان خاطر می‌دهد که هیچ نیرویی قادر به جدا کردن ما از محبت خداوندمان نیست. پاسداران تاریکی ممکن است آزادی ما را برای پرستش از ما دریغ دارند٬ اما قدرت این را ندارند که محبت خداوندمان را از ما بگیرند.
نه پیشرفت در زندگی٬ نه فقر و تنگدستی و نه ناراحتی روحی و افسردگی قادر به محو کردن محبت مسیح است. و نه هیچ مخلوق دیگری! خیر! محبت مسیح٬ محبت تثلیث است. محبت خدای پدر است که در مسیح دیده می‌شود. محبتی که نامیراست و در جلجتا به نقطه اوج خود رسید. این گنجینه ای است که به ما سپرده شده تا آن را حفظ کنیم.

لذا بگذارید که اگر هنوز به این خدای زنده و واقعی ایمان نیاورده‌ایم٬ توبه کرده و به او روی آوریم با این اطمینان که او حتمأ و بدون تردید ما را با تمام کاستی‌ها و گناهانمان خواهد پذیرفت. اگر هم خود را ایماندار می‌خوانیم٬ بیائید تا این گنجینه را در دل خود حفظ کرده٬ هر روزه به خاطرش خداوند را شکر گوئیم و آن را به دیگران نیز بشارت دهیم.

موعظه دکتر پیتر مسترز – ترجمه دکتر زرین قلوب