«یهوه به خداوند من گفت: به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم. خداوند عصای قوت تو را از صهیون خواهد فرستاد….خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو کاهن هستی تا ابدالاباد به رتبه ملکی صدق. خداوند که به دست راست توست در روز غضب خود پادشاهان را شکست خواهد داد…» (مزمور ۱۱۰: ۵-۱)

خداوند ما عیسی مسیح در زمان خدمت زمینی‌اش- به ویژه در حضور جماعت حاضر- به ندرت به مقام و شخصیت خود اشاره می‌کرد. این ایرادی است که برادران مسلمان امروزه از او می‌گیرند؛ ایشان می‌گویند که اگر مسیح پسر خداست پس چرا در جایی از کتاب عهد جدید به صراحت این مطلب را بیان نداشته است؟ خداوند ما ترجیح می‌داد تا با طرح سؤالی ذهن و اندیشه شنوندگانش را – که اکثرشان با کتاب‌های عهد قدیم آشنایی داشتند- به کار گیرد تا به سوی کشف حقیقت هدایت شوند.

در انجیل متی می‌خوانیم که خداوند ما از فریسیان -که با سوالهای خود قصد بی‌اعتبار ساختن او را داشتند- با نقل قول همین مزمور پرسید «درباره مسیح چه گمان می‌برید٬ او پسر کیست؟ گفتند؛ پسر داوود. ایشان را گفت: پس چطور داوود در روح او را خداوند می‌خواند چنانکه می‌گوید: خداوند به خداوند من گفت به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم. پس هرگاه داوود او را خداوند می‌خواند چگونه پسرش می‌باشد؟» (انجیل متی ۲۲: ۴۵-۴۲) عکس‌العمل فریسیان در برابر این سؤال تنها سکوت بود!

این مزمور ۱۰۰۰ سال قبل از ظهور عیسی مسیح و به دست داوود نبی نگاشته شده است و حاوی نبوتهایی در مورد مسیح است. در این مزمور از پادشاهی صحبت می‌شود که هم از نسل داوود بوده و هم پسر خداست. هم او که بر تخت سلطنت خداوند و در دست راست او خواهد نشست تا پادشاهی کند. در این مزمور دو نکته شاخص را می‌بینیم: ابتدا اعلام مقام پرجلال و مافوق بشری مسیح که به دست راست خدا نشسته٬ دوم اعلام پادشاهی و کهانت ازلی او. لازم به یادآوری است که در زمان عهدقدیم پادشاهان حق دخالت در امور کاهنین را نداشتند. موسی این مقام را خاص خاندان هارون می‌داند و شائول پادشاه که از روی تعجیل دست به این کار زده و قربانی اهداء کرد٬ به دلیل نافرمانی‌اش پادشاهی خود را از دست داد.(اول ساموئیل۱۳: ۱۴-۹) اما در این آیات به ایمانداران وعده آمدن پادشاهی داده شده که با قسم خداوند به مقام کهانت ابدی رسیده است. فصلهای اصلی رساله عبرانیان در عهدجدید تفسیری است بر این آیات : به ما گفته شده که مسیح با قربانی اعظم خویش بر روی صلیب و پرداخت بهای رستگاری تمامی ایماندارانش٬ سیستم کهانت را که موسی به حکم خداوند برپاداشته بود به کمال رسانیده است. دیگر نیازی به معبد و مراسم قربانی نیست زیرا همگی اینها نشانه‌ای بود از آمدن برّه خدا که گناه جهان را برمی‌دارد. هم او که اکنون کاهن اعظم و ابدی است.

داوود نبی نمی‌توانست آن پادشاه موعود باشد زیرا چنانکه گفته شد این دو مقام از هم جدا بودند و از سویی این مزمور در مورد کسی صحبت می‌کند که کاهنی ابدی است و نامیرا. در روز پنتاکست پطرس در موعظه خود در حضور جماعت یهود -که چندی قبل مسیح خداوند را به صلیب کشیده بودند- به همین مزمور اشاره کرده و به ایشان می‌گوید که این آیات اشاره به مسیح دارند و نه به داوود نبی که مرده و مقبره‌اش در میان ایشان است. سپس نتیجه‌گیری می‌کندکه ؛ «پس جمیع خاندان اسرائیل بدانند که خدا همین عیسی را که شما مصلوب کردید خداوند و مسیح ساخته است» (اعمال رسولان۲: ۳۷) مسیح که اینک رستاخیز نموده و در دست راست خدای پدر نشسته و روزی بازخواهد گشت تا مردگان و زندگان را قضاوت نماید.

متأسفانه در برابر این شواهد انکارناپذیر کتاب مقدس٬‌ برادران مسلمان چاره‌ای ندارند جز اینکه نوشته‌های تمامی پیامبران -من جمله مزامیر داوود نبی- را تحریف شده و غیرقابل اعتماد بخوانند. زیرا آموزه‌های کتاب مقدس با باورهای دینی ایشان در تضاد کامل است. اما حقیقت کلام خداوند باقی است؛ خداوند به ما دروغ نمی‌گوید و همان مسیحی را که یهودیان به صلیب کشیدند و مسلمین او را انکار می‌کنند اینک در دست راست او نشسته و روزی بازخواهد گشت تا دشمنان خود را پای انداز خود ساخته و آن‌ها را نابود گرداند. دعا و آرزوی نویسنده این است که این نوشته باعث اندیشه و تأمل خوانندگان آن گشته تا مثل شنوندگان سخنان پطرس رفتار کنند «ایشان دل ریش گشته و به پطرس و سایر رسولان گفتند٬ ای برادران چه کنیم؟» (اعمال۲: ۳۸)