عده زیادی گمان می‌برند که اگر وعده غذا خوردنشان را در طول یک ماه تغییر داده و به جای اینکه در طول روز غذا بخورند، در ساعات شب شکم خود را سیر کرده و در عوض در روشنایی روز لب به آب و خوراکی نزنند این کارشان هم باعث تزکیه نفس آنها شده و هم آنها را از مجازات گناهانشان رهایی خواهد داد. نویسنده این سطور با این طرز تفکر بزرگ شده و بدان پایبند بود تا اینکه با کلام خداوند و مکاشفات راستین آشنایی پیدا کرد.

چه سخت و طولانی بودند روزهای داغ ماه رمضان؛ تمامی روز را به انتظار غروب سپری کردن، پرهیز از فرورفتن قطره‌ای آب و یا ذره‌ای غبار به دهان، نفرت از دیگرانی که این حکم شریف را به هیچ شمرده و چیزی می‌خوردند (جواب خدا را در روز قیامت چه می‌دهید؟) لب‌های داغ هم بسته از تشنگی، رضایت کامل از خود و نفرت از آنهایی که به این کار بی‌اعتنایی می‌کردند، احساسی روحانی از شنیدن صدای دلنشین مؤذن در غروب و حمله به غذاهایی که خوردنشان در طول روز ممنوع بود، بیدارشدن در نیمه شب برای خوردن سحری…همه این کارها چقدر مقدس و پاک به نظر می‌رسید. مبارزه با نفس شریر و غلبه کردن بر آن در حرارت تابستان، بنده را مستحق ورود به بهشت و آغوش حوریان زیباروی می‌ساخت.

تنها وقتی که با تعالیم واقعی و نجات بخش کلام خداوند آشنا می‌شویم پی می‌بریم که این کارهای مذهبی نه تنها بیهوده بوده بلکه مضحکه‌اند. خداوند در کلامش به ما می‌گوید: «یا هنوز نیافته‌اید که آنچه از دهان فرو می‌رود، داخل شکم می‌گردد و در مبرز افکنده می‌شود؟ امّا آنچه از دهان برآید، از دل صادر می‌گردد و این چیزها است که انسان را نجس می‌سازد، زیرا که از دل برمی‌آید، افکار پلید و قتلها و زناها و فسقها و دزدیها و شهادات دروغ و کفرها. اینها است که انسان را نجس می‌سازد، امّا خوردن به دستهای ناشسته، انسان را نجس نمی‌گرداند.» (انجیل متی ۱۵: ۱۷-۲۰)

ما ممکن است بتوانیم جلو دهان خود را گرفته و چیزی نخوریم اما این کار مانع بیرون آمدن این شرارتها که در دل ماست نمی‌شود. پرهیز کردن از غذا و تغییر ساعت غذا خوردن هیچ تأثیری در ذات و شخصیت فرد نمی‌گذارد. چقدر عادی است مشاهده افراد روزه‌داری که نه محبتی به خدا دارند و نه به هم‌نوعان خود، همچنان به ناراستی سخن گفته و از دیگران کینه و نفرت به دل دارند! غیرممکن است که این تمرین‌های مذهبی کسی را از درون تغییر داده و او را در نزد خداوند مقبول سازد. اگر قرار بود روزه‌داری جلو شهوات را بگیرد که بنیانگذار دین مبین اسلام – و تمامی امام‌های شیعه – دست به تعدد زوجه‌هایشان نمی‌زدند. (کلام خداوند ازدواج را فقط و فقط منحصر به یک مرد و یک زن دانسته و تعدد زوجه‌ها زنا محسوب می‌شود.)

فرض بر این شده که آدمی به ذاته و طبیعتاً موجود پاک و درستی است که تحت وسوسه‌های شیطان به گناه می‌افتد. آنچه که وی نیاز دارد روز‌ه‌داری و تزکیه نفس است تا از این راه اراده‌اش قوی شده و بتواند در برابر این وسوسه‌ها مقاومت کند. علمای اسلام در باره فواید بی‌شمار روزه‌گیری صفحات زیادی را سیاه کرده‌اند. اما غلط بودن این فرض را به تجربه می‌توان دید (در زندگی بزرگان دین اسلام) و از آن مهمتر کلام خداوند است که آن را به ما یادآور می‌شود: «آیا حبشی پوست خود را تبدیل تواند نمود یا پلنگ خال‌های خویش را؟ آنگاه شما نیز که به بدی کردن معتاد شده‌اید نیکویی توانید کرد.» (ارمیاء نبی ۱۳: ۲۳)

مشکل ما بسیار بزرگ‌تر از آنی است که با روزه‌داری بتوان آن را اصلاح نمود؛ اراده، اندیشه و ذات ما متمایل به شرارت و گناه است. این آیه وضعیت طبیعی ما را با وضعیت فردی سیاه پوست مقایسه می‌کند؛ همچنانکه او نمی‌تواند رنگ پوست خود را تغییر دهد ما هم نمی‌توانیم تغییری واقعی در ذات خود ایجاد کنیم. همانطور که پلنگ نمی‌تواند خال‌های بدنش را از بین بردارد -زیرا این‌ها جزئی از ذات طبیعی اوست- ما هم نمی‌توانیم ذات شریر خود را به هیچ نحوه‌ای نیک سازیم. تنها ایمان به مسیح و تحول روحانی است که به ما ذاتی نو می‌دهد تا بتوانیم خداوند و احکامش را دوست داشته و از آنها اطاعت کنیم.

علت اصلی روزه گرفتن برای اکثریت ما تزکیه نفس نیست بلکه راه فراری است از مجازات گناهان. هریک از ما مرتکب گناهان زیادی شده‌ایم و وجدانمان بر آنها گواهی داده و لذا درصدد یافتن راه گریزی از مکافات ابدی هستیم. به مؤمنین وعده داده شده که دعاها و روزه‌های ایشان نزد پروردگار عالم پذیرفته شده و در روز جزا به خاطر این اعمال مذهبی، خداوند از گناهانشان چشم‌پوشی کرده و آنها را به بهشت می‌فرستد. چنین عقیده‌ای برای کسی که در بازار بزرگ شده و با داد و ستد آشنایی داشته باشد به نظر کاملاً درست می‌آید؛ هیچ چیزی در این دنیا مفت و مجانی به دست نمی‌آید.

امّا باید پرسید: پس تکلیف گناهان چه می‌شود؟ آیا امکان دارد که گناه وارد بهشت و ملکوت خداوند بشود؟ آیا امکان دارد که خداوند گناه را بدون مجازات کردن آن ببخشد؟ آیا عدالت خداوند اجازه این کار را می‌دهد؟« آیا داور تمام جهان انصاف نخواهد کرد؟» (پیدایش ۱۸: ۲۵)

علمای اسلام در پاسخ به این پرسش‌ها خواهند گفت که یکی از صفات الله بخشندگی اوست؛ او هرکه را که بخواهد می‌بخشد و جوابگوی کسی هم نیست. الله نیروی قادر و متعالی است که هر کاری را که اراده بکند می‌تواند انجام دهد حتی اگر این کار به نظر ما بی‌عدالتی برسد. کیست که در مقابل اراده قوی او ایستادگی کند؟ اگر الله بخواهد تمامی انسان‌ها را به بهشت یا به جهنم بفرستد، هیچ عامل نمی‌تواند مانع آنجام اراده او شده و یا جلو او را بگیرد. به عبارت دیگر الله چون خدایی بخشنده است به راحتی از سر گناهان مؤمنین گذشته و این کار وی بی‌عدالتی محسوب نمی‌شود زیرا او خداست و قدرت این کار را دارد!

کلام خداوند امّا پاسخی کاملاً متفاوت ارائه می‌کند؛ خدای حقیقی و زنده یک دیکتاتور جبّار نیست که هر کاری را اراده نمود انجام دهد. بلکه او تمام ارادۀ مقدس خود را برای جلال خود و خیریت ایمانداران انجام می‌دهد. حتی زندگی در کشورهایی که توسط یک دیکتاتور اداره می‌شود که هیچ‌کس جرأت تخلف از دستورات وی را نداشته باشد غیرقابل تحمل است و هر کس که توانش را داشته باشد فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد. حال اگر ملکوت خداوند توسط دیکتاتور قادر متعالی اداره شود که هر کاری را به اراده خود انجام دهد که اسم آن مکان را نمی‌توان بهشت گذارد! خیر، خداوند حقیقی خدایی قدوس و پارساست که هرگز مرتکب گناه و یا خطایی نمی‌شود. عدالت او خلل‌ناپذیر و مطلق است و اگر کسی مرتکب گناهی شود، مجازاتش نه تنها قطعی بلکه ضروری است. اگر خداوند اراده کند تا فردی را ببخشد، عدالت و قدوسّیت او مانع این کار می‌شود. گناه باید مجازات شود. به دلیل این ضرورت است که خداوند عیسی مسیح وارد قالبی بشری شده و به زمین آمد تا کفاره گناهان را پرداخته و امکان رستگاری را فراهم سازد. هر یک از ما نیاز به این نجات‌دهنده داریم تا واسطه ای باشد بین ما و خدا؛ تا ما را به آشتی با خداوند درآورد. این تعلیمی است که تمام پیامبران خداوند در نوشته‌های آسمانی خود به ما می‌دهند: مژده آمدن یک نجات‌دهنده تا بار گناهان و مجازات آنها را از میان برداشته و عدالت خداوند را به اجرا گذارد.

عیسی مسیح تنها کسی است که توانایی این کار را دارد زیرا او دارای دو ذات است: ذات الهی و انسانی. او یک انسان کامل است شبیه به هر یک ما از هر لحاظ -غیر از گناه- لذا می‌تواند به عنوان جایگزین مناسبی به جای ما مجازات شود. به علاوه او خدای قادر متعال است که توانایی آن را دارد تا مجازات ازلی میلیونها ایماندار را بر روی صلیب متحمل بشود. بر روی صلیب تمامی نفرین و لعنت ناشی از پایمال کردن شریعت خداوند به کمال بر مسیح قرار گرفته و تمامی خشم عادلانه خداوند علیه گناهان قوم خویش بر مسیح نازل شد. هیچ بشر و یا فرشته‌ای توان تحمل آن عذاب ازلی را نداشت. داشتن چنین ذات دوگانه‌ای عیسی مسیح را یک میانجی مناسب می‌سازد تا فدیه رهایی قوم خویش را به کمال پرداخت کند. او پسر خداست و برابر با او که جامه بشری به خود گرفته و در میان انسان‌ها پدیدار شد تا هم جلوه‌گر محبت خداوند باشد و هم جان خود را برای رهایی ایمانداران به خود قربانی کند.

اگر روزه‌داری، شب زنده داری، سینه زنی، زیارت مکانهای مقدس و خم و راست شدن روی سجاده و یا هر عمل مذهبی دیگری قادر بود تا ما را از مجازات ازلی که در انتظارمان است نجات دهد، دیگر ضرورتی نداشت تا خدا پای به این دنیا گذاشته و بر صلیب رنج ببرد. تنها وقتی که با مکاشفات کلام خداوند آشنا می‌شویم درمی‌یابیم که ضرورت داشت تا مسیح تناسخ یافته و به زمین بیاید زیرا ملکوت خداوند جایی است که گناه هرگز بدان وارد نخواهد شد. لذا اگر قرار است که گناهکاری بدان وارد شود ابتدا باید از آلودگی گناهانش پاک شود. عدالت خدشه‌ناپذیر خداوند مجازات تک تک گناهان آن فرد را طلب می‌کند. مسیح به خاطر محبت بیکرانش حاضر شد تا به جای گناهکاران مجازات شود تا آنها از راه ایمان به او و به رایگان به ملکوت خداوند وارد شوند. همچنین بایستی ذات شریر ما تغییر کند؛ تغییری اساسی که برای ما غیرممکن است همانطوری که تغییر رنگ پوست یک سیاه پوست برای او ناممکن. وقتی که ما به مسیح ایمان می‌آوریم روح‌القدس باعث تغییری روحانی در ما می‌شود؛ او گویی احکام خداوند را در دل ما حک می‌سازد. این تغییر روحانی باعث آن تحولی در ما می‌شود که خود قادر به ایجادش نیستیم: رابطه ما نسبت به گناه عوض می‌شود، کسی که معتاد به گناه بوده بعد از ایمانش از آن گناه متنفر و بی‌زار می‌گردد. این است ایمان نجات‌بخش مسیحی.

وقتی که به صلیب خداوند می‌اندیشم از سویی عدالت کامل خداوند را می‌بینیم که حتی وقتی پسر محبوبش به جای گناهکاران بر آن درخت میخکوب شد تا مجازات آنها را به جان بخرد، خداوند ذره‌ای از شدت آن مجازات نکاسته و تمامی خشم و غضب خود را بر وی فروریخت. دیگر جای چه امیدی برای ماست که با رد کردن دعوت او به آشتی از طریق فدیه‌ای که برایمان فراهم کرده گمان ببریم که به نوعی وی از سر تقصیرات فراوان ما گذشته و به بهانه‌ای ما را امان می‌دهد! از سویی دیگر محبت غیرقابل درک خداوند را نسبت به ایماندارانش می‌بینیم زیرا از پرداخت هیچ بهایی برای رهایی آنها دریغ نداشته و پسریگانه‌زادش را برای نجات آنها قربانی کرده است. دیگر دشمنی از میان برداشته شده و صلح و آشتی کامل برقرار است: «و محبت خدا به ما ظاهر شده است به اینکه خدا پسریگانه خود را به این جهان فرستاده است تا به واسطه او زیست نمائیم. نه آنکه ما خدا را محبت نمودیم بلکه اینکه او ما را محبت نمود و پسر خود را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود.» (اول یوحنا ۴: ۹-۱۰)

برای دیگرانی که برای رستگاری خویش و فرار از مجازات خداوند که در انتظارشان است به اعمال مذهبی خود اعتماد دارند، کلام خداوند هشدار جدی می‌دهد: «تو را می‌گویم تا ریال آخر را پرداخت نکنی از آنجا هرگز بیرون نخواهی آمد.» (انجیل لوقا ۱۳: ۵۹) عدالت خداوند دشمنانش را به جایی می‌فرستد که آتش آن هرگز خاموش نشده و کرم‌های آن هرگز نمی‌میرند. همه ما گناهکار بوده و احکام خداوند را بارها و بارها شکسته‌ایم، با این حال امیدواریم تا خداوند بی‌عدالتی کرده و آنها را بدون مجازات بگذارد!‌ درحالیکه وقتی کوچکترین بی‌عدالتی را در جامعه می‌بینیم فریادمان به آسمان بلند می‌شود و قصاص و مجازات خطاکار را می‌طلبیم. ما مجازات دیگران را قبول داریم ولی انتظار داریم که خداوند بی‌عدالتی کرده و از سر تقصیرات ما درگذرد.

می‌توان زمین و آسمان را در پی یافتن راه فراری از مجازات گناهان جستوجو کرد اما هیچ راه دیگری وجود ندارد. «زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.» (اعمال رسولان ۴: ۱۲) حتی اگر تمام عمر را هم روزه بگیرید، تمام ساعات روز وشب را صرف خواندن دعای ندبه و گریه و زاری کنید، اگر تمام دارایی خود را به فقرا ببخشید، پای پیاده به زیارت مکّه رفته و بازگردید هنوز هم گناهان شما باقی است و لکه‌ٔ آن از دامن شما پاک نخواهد شد. شما ممکن است گناهان بی‌شمار خود را فراموش کرده باشید اما خداوند فراموشکار نیست. اگر بدون ایمان به مسیح از دنیا بروید آنچه که در انتظار شماست مجازات و خشم خداوند علیه دشمنانش است. به همین دلیل است که از شما التماس داریم تا کلام خداوند را مطالعه کرده و در پی یافتن حقیقت نجات دهنده باشید. تا فرصت باقی است توبه کرده و به خداوند عیسی مسیح به عنوان نجات دهنده خود ایمان آورید تا رستگار شوید. زیرا اگر قربانی را که خداوند برای آمرزش گناهان ما فراهم ساخته رد کنید «دیگر قربانی گناهان باقی نیست بلکه انتظار هولناک عذاب و غیرت آتشی که مخالفان را فرو خواهد برد.» (عبرانیان ۱۰: ۲۷)