عده زیادی از مردم از دوره آلفا بهره برده و کلسیاهای فراوانی هم از این وسیله -به همراه نمایش ویدیو و صحبتهای گروهی- برای شاگردسازی و بشارت انجیل استفاده میکنند. هرچند این دوره تعلیمی در انگستان ابداع شده اما به سرعت شهرت یافته و در کشورهای اروپایی نیز از آن استفاده میشود. مطالب آن به فارسی هم ترجمه شده و چه در کلیساهای خانگی در ایران و چه در خارج از کشور در بین فارسی زبانهای ایرانی به کار گرفته میشود. جای تأسف است که افرادی که خود را رهبران کلیسای ایران میدانند تا این حد ناپختگی و کمتجربگی از خود نشان داده و بر روی مطالب این دوره مُهر تأیید زدهاند. زیرا به کارگیری این روش در زمینه بشارت انجیل ثمرات مفیدی را به بار نمیآورد. به همین دلیل است که ضروری دانستیم این مقاله کوتاه را به زبان فارسی ترجمه کنیم.
۶ نکته بسیار مهم در مورد دوره آلفا باید مدّ نظر گرفته شود.
۱- خدای دوره آلفا٬ خدای کتاب مقدس نیست.
هرچند که دوره آلفا از کتاب مقدس به فراوانی نقل قول میکند-و هیچ ایرادی هم در این کار نیست- اما خدایی که خود را در کتاب مقدس به ما مکشوف ساخته به ما معرفی نمیکند. کتاب مقدس در مورد ذات و صفات خداوند مطلب زیادی برای گفتن دارد؛ وی آفریننده این جهان بوده و با قدرت لایزالش آن را لحظه به لحظه نگاه میدارد٬ او پادشاه و حکمران بر همه چیز است. (اشعیاء نبی ۴۰: ۲۵-۲۶ و رومیان ۶: ۲۳) اما باید به سختی در مطالب آلفا جستوجو کنید تا خدایی را که کلام اینگونه تشریح نموده بیابید. این دوره در مورد شناخت خدا اطلاعات کافی به ما نمیدهد.
۲-جدیّت بدبختی آدمی در دوره آلفا٬ به میزانی که در کتاب مقدس تشریح شده نیست.
وضعیت آدمی که به آشتی با خداوند درنیامده باشد بسیار وخیم است٬ مزمور ۷: ۱۱ به ما میگوید که خداوند هرروزه از دست گناهکاران خشمناک است. انجیل یوحنا نیز به روشنی به ما میگوید هرکس که به خداوند عیسی مسیح ایمان نیاورد٬ خشم خداوند بر او باقی میماند (یوحنا ۳: ۳۶) انسان بدون وساطت مسیح٬ تحت لعنت خداوند و غضب داعمی اوست. ما تنها دچار خطا٬ گناه و اشتباه نمیشویم بلکه ایراد ما بسیار عمیق٬ ذاتی و درونی است.
پولس رسول مردم عادی را که به مسیح ایمان ندارند «فرزندان غضب» مینامد. (افسسیان ۲: ۳) این کلمات بسیار جدّی است و جای شکی را برای ما باقی نمیگذارد. ما احکام خداوند قدوس را شکسته و گناهکارانی هستیم شایسته و لایق مجازات ابدی.
اما در مقایسه٬ دوره آلفا کوتاهی ورزیده و به ما نمیگوید که وضعیتمان چگونه است. اگر دلایل آنها را دنبال کنیم درمییابیم که از دید آنها گناه باعث درهم ریختگی زندگی ما شده٬ باعث ایجاد ترسی درونی در ما گشته و فرد به خاطرش احساس اندوه و افسردگی میکند. البته اینها حقیقت دارد و زندگی گناهکاران اندوه و سرخوردگی را به دنبال خواهد داشت. اما تأکید آلفا بر عواقب و پیآمدهای گناه است و نه خود گناه. افسردگی از عواقب گناه هست اما پیآمدهای گناه بسیار جدیتر از این هاست. دوره آلفا به ما نمیگوید که ما علیه خداوند گناه ورزیده و شایسته مجازات عادلانه او هستیم. بدون مسیح هریک از ما «بیامید و بی خدا در این دنیا» هستیم. (افسسیان ۲: ۱۲) آلفا اجازه نمیدهد تا پی به عظمت گناه برده و از خود احساس نفرت و شرمندگی کنیم٬ آنگونه که در نظر خداوند جلوه گریم.
۳- مسیح معرفی شده در دوره آلفا٬ عیسی مسیح کتاب مقدس نیست.
این مطلب ممکن است باعث تعجب شما گردد زیرا دوره آلفا در مورد خداوند ما عیسی مسیح زیاد صحبت میکند؛ به ما میگوید که او چه کرد٬ چه ادعایی در مورد خود داشت و ثابت میکند که رستاخیز او به حقیقت روی داد.
علیرغم اینکه بخشی به عنوان «چرا مسیح مُرد؟» در این دوره آموزشی وجود دارد اما در نهایت نمیتواند پاسخ درستی در این زمینه ارائه دهد. این نکته بسیار حیاتی است. مسیح مُرد زیرا عدالت خداوند قدوس آن را ضروری میساخت. ما گناه کرده و زندگی خود را برباد دادهایم و کاملاً از نجات دادن خود ناتوان هستیم. مسیح به جای گناهکارانی مُرد که شایسته بود به خاطر اعمال و اندیشههایشان به مجازات ازلی گرفتار شوند. مرگ مسیح و فدیه اوست که خشم خداوند را فرو مینشاند. (رومیان ۳: ۲۵ و اوّل یوحنا ۲: ۲) دوره آلفا که شخصیت خدا را به درستی به ما معرفی نکرده٬ توضیحی برای خشم خداوند هم ندارد. مرگ مسیح برای برقرار ماندن عدالت است و جدای از خود خدا. مرگ مسیح به خاطر مَحبت او به ماست و هیچ رابطه واقعی با واقعیت خشم عادلانه خداوند ندارد. مطلبی که به ما آموخته میشود این است که مسیح خویشتن را برای رهانیدن ما از عواقب گناه قربانی کرد٬ چون یک سیستم قضایی آن را ضروری ساخته بود. این همه اسرارآمیز است و مسیح کتاب مقدس نیست.
۴- مَحبت خداوند آنگونه که آلفا تعلیم میدهد٬ مَحبت خدای کتاب مقدس نیست.
موضع کتاب مقدس در باره مَحبت خداوند بسیار روشن است. (اوّل یوحنا ۴: ۸) دوره آلفا نیز به این نکته اشاره دارد امّا با یک تفاوت. در آلفا تأکید بر همین جنبه از صفات خداوند است و نه چیزی دیگر. جلال خداوند٬ قدوسیت و عظمت او نادیده گرفته شده و تنها صحبت از مَحبت خداوند میشود.
خدای کتاب مقدس خدای مَحبت است که آن را به صورت عملی به نمایش گذارده و مختارانه برای نجات گناهکاران پای به این دنیا گذارده است. (یوحنا ۳: ۱۶) چرا خداوند عیسی مسیح به این دنیا آمد؟ تا گناهکاران را نجات دهد. چه چیزی باعث این کار شد؟ مَحبت خداوند. چیزی که مَحبت خداوند را بیمانند میسازد این حقیقت است که خدای قدوس و بینیاز گناهکاران نالایق و بیارزشی مثل ما را نجات دهد. (رومیان ۵: ۸) این مَحبت وقتی به ما نشان داده شد که هنوز گناهکار بودیم. اما بدون داشتن آگاهی درست از قدوسیّت خداوند٬ نفرت او از گناه و کمال ذاتش معنی مَحبت خداوند به درستی فهمیده نمیشود. در عوض خدا در تعالیم آلفا موجودی احساساتی است با محبتی بیدلیل. با گذراندن دوره آلفا این فکر به ما القاء میشود که ما به لحاظ مَحبت خداوند افرادی خاص هستیم و در نتیجه احساس خوشآیندی به ما دست میدهد. اما خدای کتاب مقدس به ما حیات جاودانی میبخشد. بین این دو اختلاف زیادی هست.
۵- روحالقدس دوره آلفا٬ روحالقدس کتاب مقدس نیست.
در دوره آلفا در مقایسه با خداوند ما عیسی مسیح٬ قسمت زیادتری به کار روحالقدس اختصاص داده شده است. این کار جای تعجب دارد زیرا کتاب مقدس به ما میگوید که کار روحالقدس اطلاع دادن راجع به مسیح است. (یوحنا ۱۶: ۱۳-۱۴) چرا طراحان این دوره این کار را کردهاند؟ زیرا روحالقدسی که این دوره به ما معرفی میکند عاملی است که به مردم «تجربهای» میبخشد که باعث میشود خداوند به نظرشان واقعی برسد.
به کسانی که این دوره را میگذرانند گفته شده که انتظار هر گونه تجربهای را داشته باشند. به ما گفته شده که گاهی اوقات که مردم از روح پُر میشوند مثل برگ درخت به زمین میافتند٬ عدهای هم شروع میکنند به نفس کشیدن عمیق گویی عملاً در روح خدا نفس میکشند! به ما گفته شده که گاهی احساس گرما نیز با پُر شدن روح به ما دست میدهد؛ گرمایی که آن را در دستها و جایی دیگر از بدن حس خواهیم کرد٬ گرمایی که به صورتهای مختلف احساس میشود.
هرچند این مطالب جالب است اما هیچ ربطی به کار روحالقدس -آنگونه که در کتاب مقدس میخوانیم- ندارد. در هیچ جای از کتاب چنین تأثیری به روح خداوند نسبت داده نشده است. روحی که آلفا تعلیم میدهد خارج از اصول کتاب مقدس عمل میکند. این تجارب غریب به وفور در تجربه ادیان دیگر٬ درمیان درویشان و صوفیان و افراد غیرمسیحی هم دیده میشود.
۶- تحول روحانی دوره آلفا٬ تحول روحانی کتاب مقدس نیست.
در کتاب مقدس میخوانیم که در روز پنتاکست شنوندگان موعظه پطرس «دلریش گشتند» (اعمال ۲: ۳۷) زندانبان در فیلیپای لرزان شده و پرسید: «ای آقایان مرا چه باید کرد تا نجات یابم؟» (اعمال ۱۶: ۳۰) آنها دریافته بودند که گناهکارند و تحت غضب خدا و نیازمند به فیض او.
امّا تحول روحانی در دوره آلفا به گونه دیگری است؛ اغلب نوعی تجربه احساسی است درباره مَحبت خداوند بدون اینکه فرد به قدرت خداوند و یا به گناهکار بودن خویش و نیاز به نجات از گناهان پی برده باشد. توبه کردن موضوع مرگ و زندگی نیست. مردم احساس میکنند که بخشوده شدهاند بدون اینکه پی به عمق گناه آلوده بودن خویش برده و یا از گناهانشان توبه کرده باشند. آنها احساس میکنند که پاک شدهاند بدون اینکه واقعاً تمام ایمان خود را بر کار مسیح قرار داده باشند. این اتفاق وقتی صورت میگیرد که نوعی احساس شدید به آنها دست دهد و آلفا هم اسم این احساسات را تحول روحانی گذاشته است.
با همه تلاشی که دوره آلفا میکند٬ جلسات مکرر خانگی و یا گروهی٬ به درک درست ما از خداوند کمک نمیکند٬ زیرا خصوصیات و صفات خداوند زنده را تشریح نمیکند. از سوی دیگر شرایط وخیم آدمی و بیماری روحانی او را هم به درستی تشخیص نمیدهد٬ قادر نیست به درستی علت مرگ مسیح را به ما توضیح دهد و در عوض تعلیم نادرستی درباره کار روحالقدس به ما میدهد. در یک کلام درباره موضوع مهم تحول روحانی کژفهمی وجود دارد. باناگفته گذاردن خبر بد درباره اوضاع ما٬ مژده نیک را نیز قادر نیست که به ما برساند. این نارسایی حکایت آن شیر بی یال و دم است.
نیاز روحانی ما به تعالیم کتاب مقدس بیش از آن چیزی است که معلمین دوره آلفا قادر به رفع کردن آن هستند٬ هرچند که در تلاش خود صمیمیت و جدیّت به خرج داده باشند. ما نیاز به تمامی حقایق دست نخورده کتاب مقدس داریم و نه جزئی از آن. دوره آلفا ممکن است به عدهای این گمان را بدهد که مسیحی شدهاند و در نتیجه کلیساها را از افراد بیایمان و ظاهری پُر سازد٬ کسانی که تحول روحانی درشان رخ نداده است ولی به آنها گفته شده که مسیحیاند. این بزرگترین خطر به کارگیری دوره آلفاست که «صورت دینداری دارد امّا قدرت آن را انکار میکند.» (دوم تیموتائوس ۳: ۵) آرزوی مترجمین این مقاله این است که این هشدار توسط کسانی که به مسیح ایمان دارند جدی گرفته شود.
نوشته شبان کریس هند – ترجمه دکتر زرین قلوب