پارسا

اسکناس تقلبی

«حکیمان وارث جلال خواهند شد٬ اما احمقان خجالت را خواهند برد» (امثال سلیمان نبی ۳ :۳۵)

شاید این لطیفه را شنیده باشید که دو زندانی راجع به علت گرفتارشدنشان با هم صحبت می‌کردند. اولی گفت٬ مرا در حین دزدی گرفتند. دومی گفت٬ من هم اسکناس هفتاد تومانی جعل کردم!
ناگفته پیداست که کسی که دست به جعل یک اسکناس می‌زند٬ تمام تلاش خود را می‌کند تا محصول کارش شبیه پول واقعی باشد. جزئیات عکس٫ خطوط٬ اعداد و ریزه‌کاری‌های یک اسکناس واقعی را می‌توان در یک اسکناس جعلی نیز مشاهده کرد. در غیر این صورت نمی‌توان آن را به کسی قالب کرد! اما یک اسکناس تقلبی هر چقدر هم که با ظرافت و دقت طراحی شده باشد٬ از نظر قانونی هیچ ارزشی ندارد زیرا کسی که آن را صادر کرده قادر به تضمین آن نیست. تنها یک بانک معتبر است که می‌تواند دست به چنین کاری بزند و پولی را که ضرب کرده٬ تضمین نماید.

غرض از اشاره به این نکته بدیهی چیست؟ کیست که چنین مطلب ساده‌ای را نداند؟ ای دوستان٬ اگرچه در مسایل ساده دنیوی همگی ما زیرک و مراقب هستیم٬ اما وقتی پای مسایل روحانی پیش کشیده می‌شود٬ مثل کودکان بی‌تجربه رفتار کرده و هر عقیده‌ای را بدون ارزیابی می‌پذیریم. ما از یاد می‌بریم که هر یک از ما دشمنی بسیار فریبکار٬ باتجربه و هوشمند داریم که بی‌وقفه در تلاش است تا ما را از جویا شدن خداوند حقیقی باز دارد. یکی از ترفندهایی که او از آن استفاده می‌کند این است که بازتابی دگرگون شده از خداوند و ذات متبارکش به ما ارائه دهد؛ او به ما قبولانیده که از خداوند نباید انتظار هیچ برکتی را داشت و باور به او زندگی ما را محدود و پرملال می‌سازد. کسی که به خدا ایمان آورد٬ لذات زندگی و تفریحات آن را برای همیشه از دست می‌دهد و همچون آدم خوش خیالی است که دل به وعده سرخرمن خوش کرده باشد! دشمن روحانی ما گاه اسکناسی جعلی به دست ما می‌دهد که در ظاهر ممکن است شبیه نمونه واقعی باشد اما در نظر خداوند بدون ارزش است و در حضور او باطل.

اگر کسی به ما بگوید که اسکناسی جعلی در گردش است٬ در هر معامله که صورت گیرد وقتی که پولی را به ما بدهند٬ آن را به دقت وارسی می‌کنیم مبادا سرمان کلاه برود. ولی در مورد مسائل روحانی چنین حذاقتی را به کار نمی‌گیریم و ساده باورانه عمل کرده و هر عقیده‌ای را می‌پذیریم! ای کاش به همان میزان که مراقب ضررهای مالی بودیم٬ مراقب ضررهای روحانی نیز می‌بودیم. خداوند در کلامش به ما هشدار می‌دهد که هر ادعایی را به سادگی نپذیریم.(اول یوحنا ۴: ۱) ولی ما به‌قدری ساده باوریم که هر ادعایی را بدون سنجش و به صرف اینکه اکثریت بدان پایبند هستند٬ می‌پذیریم بدون اینکه لحظه‌ای به ذهنمان خطور کرده باشد که ممکن است فریبی در کار باشد. ما فراموش کرده‌ایم که دشمن روحانی مداوم در جنب و جوش است تا ما را به بیراهه بکشاند. حتی به ذهنمان نیز خطور نمی‌کند که در بازار روحانی٬ اسکناس جعلی و بی‌ارزش به وفور یافت می‌شود.

بگذارید به چند نمونه اشاره کنیم؛ به ما باورانده شده که تمام ادیان دنیا در نهایت یکی بوده و مهم نیست که از چه طریق و یا از چه راهی خدا را بپرستیم و در نهایت خداوند از ما خرسند است. به ما گفته شده که هر کس دستورات دینش را اطاعت کند٬ خداوند از او راضی بوده و او را به بهشت می‌فرستد! چرا که نه؟ زیرا ادیان مختلفی در دنیا وجود دارد و مهم نیست که از چه راهی به او نزدیک شویم٬ او از ما خشنود بوده و ستایش و پرستش ما را می‌پذیرد. آیا آن حکایت معروف را که مولوی به شعر درآورده به یاد دارید: دید موسی یک شبانی را به راه…..؟ دشمن جان ما در تلاش است تا به ما بقبولاند که همه ادیان در نظر خداوند یک سان بوده و پذیرفته‌ شده‌اند.

اما واقعیت این است که ادیان بشری همچون اسکناس های جعلی در نظر خداوند بی‌ارزشند. چه آن شبانی که می‌گفت٬ ای خدا تو کجایی تا شوم من چاکرت و چه آن فرد متقی و پرهیزکار که دستورات دینی‌اش را به مو به مو به جا می آورد٬ هر یک ممکن است خیال کند که نزد خداوند پذیرفته شده‌٬ اما کلام خداوند به ما می‌گوید که هر دو گمراهند. روزی خواهد رسید که سکه جعلی آن‌ها به دور انداخته خواهد شد. زیان و خسران روحانی کسانی که با چنین اسکناسهای تقلبی امید به تقرب به حضور خداوند را دارند٬ غیرقابل محاسبه است.

فیض

شاید بهترین کار برای شناخت اسکناس واقعی این باشد که به دنبال یک نشانه و یا اثر بر روی آن باشیم٬ چیزی که تنها در یک اسکناس واقعی دیده می‌شود و به سختی قابل جعل کردن است. وقتی که به ما پولی داده می‌شود طبیعی است که ما به شباهت‌های ظاهری آن توجهی نمی‌کنیم که ببینیم چقدر خوب جعل شده بلکه بدنبال یافتن آن نشانه ویژه هستیم که تنها در یک نمونه اصلی دیده می‌شود.

به همین نحو می‌توان کلام واقعی خداوند را از دیگر ادیان بشری تشخیص داد؛ در کلام مکاشفه خداوند چیزی وجود دارد که در هیچ یک از ادیان بشری یافت نمی‌شود. خداوند مُهر اصالت کلامش را بر آن حک کرده٬ مُهِر و نشانه ای که خاص کلام آسمانی است و در هیچ یک از دیگر کتاب‌های به ظاهر آسمانی دیده نمی‌شود. بدین گونه کلام خداوند از دیگر نوشته‌های بشری متمایز گشته است.

شاخصه بارز مکاشفه کلام خداوند٬ فیض است. فیض تجلی رحمت و بخشش خدا نسبت به گناهکاران می‌باشد و از ابتدا تا به انتهای آن مملو از بخشش است و به شایستگی و لیاقت آدمی هیچ بستگی ندارد. این است مُهر و نشانه اصالت کلام خداوند.

چنین آموزه‌ای تنها و تنها در کتاب مقدس دیده می‌شود. همگی ادیان بشری بر این اصل استوارند که فرد با انجام پاره‌ای اعمال دینی راه خود را به سوی خداوند باز می‌کند؛ چه از راه ریاضت کشی٬ کارهای خیر و انجام مراسم دینی و غیره…بشر خود را لایق دریافت برکات خداوند می‌سازد. در هیچ یک از ادیان دنیا٬ فیض وجود ندارد٬ در آن‌ها بهشت به بها داده می‌شود و نه به بهانه!

اما در تضاد با همه این عقاید دینی٬ فیض خداوند است که افراد نالایق و گناهکار به رایگان بخشوده و رستگار می‌سازد. خداوند به جای اینکه گناهکاران را سزاوارانه و عادلانه٬ مجازات کند و آنچه را که لیاقتش را دارند به آن‌ها بدهد٬ در عوض آن‌ها را بخشوده و به فرزندخواندگی خود می‌خواند.

فیض حیات روح است٬ شما مُرده‌ای تا اینکه فیض تو را زنده گرداند. شما گم گشته‌ای و در بیراهه به سوی هلاکت٬ تا اینکه فیض تو را یافته و نجاتت بخشد. فیض خوراک فرشتگان است٬ آن منّای آسمانی که به هرکس برسد او را کاملأ تغذیه می‌کند. فرشتگان به فیض حیات دارند و با آن زندگی می‌کنند و کسی که به او فیض عطا شود٬ گویی به مقام فرشتگان ارتقاب داده شده و غذای آن‌ها را می‌خورد و از برکات آن‌ها بهره مند می‌شود. فیض٬ جوهره کتاب مقدس است که در شریعت موسی به نمایش گذارده شده و در انجیل به کمال خود رسیده است. این فیض است که مَحبت خدا را به سوی ما جاری می‌سازد و مَحبت به خدا را در دل ما ایجاد می‌کند. فیض آن حیات تازه است٬ آن تولد دوباره روح که ذاتی نو به ما می‌بخشد؛ ذاتی شبیه به خداوند و روحانی. همچنانکه مسیح در تناسخ خود به این دنیا آمده و کالبدی انسانی گرفت٬ فردی که تولد دوباره یابد نیز صاحب روحی خدایی می‌شود. مسیح با تولد زمینی خود بسیار افول کرد٬ رنج کشیده٬ طرد شده و به مرگ محکوم شد. اما تولد دوباره بلافصله به ایماندار حق ورود به پادشاهی خداوند و تمامی برکات بهشت را به رایگان می‌بخشد.

این فیض نجات بخش هر چند رایگان است اما به همه تعلق ندارد و تنها به ایمانداران مسیحی بخشیده می شود. به همین دلیل است که اغلب رساله های رسولان با این کلام تهنیت شروع می‌شود: «فیض و آرامش(صلح) از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد» (رساله اول قرنطیان ۱: ۳) به آن‌ها صلح و آرامش درونی داده شده که بدون فیض غیرممکن است. بدون فیض٬ عذاب وجدان وجود دارد به خاطر گناهانی که مرتکب شده‌ایم که خداوند عادل آن‌ها را بدون مجازات نمی‌گذارد. فیض که از طریق پدر به ما می‌رسد٬ ما را در حضورش پارسا و بی گناه می‌سازد و جایی برای عذاب وجدان باقی نمی‌ماند. (رساله رومیان ۵: ۱)

فیض و دریافت آن

کتاب مقدس خدایی را مکاشفه می‌سازد که در ذات یگانه است ولی در سه شخص وجود دارد٬ آموزه ای غامض و آسمانی که درک آن برای بشر زمینی ممکن نیست. اما نباید دچار تعجب و یا نامیدی شد زیرا کتاب مقدس راجع به خدایی آسمانی است و ما موجودات محدود زمینی هستیم چه جای نگرانی است اگر نتوانیم پاره‌ای از مطالب آن را کاملأ درک کنیم! اما مطالب بسیار ساده و روشنی در این کتاب‌ وجود دارد که هر کودک مدرسه‌ای نیز می‌تواند آن‌ها را بدون کمک دیگران بفهمد.

کتاب مقدس مکاشفه راه نجات است٬ راهی که خداوند طراحی کرده تا از طریق آن آدمی گم گشته و گناهکار را نجات داده و به ملکوت خود بازگرداند. زیرا به دلیل گناه٬ آدمی از حضور خداوند رانده شده و صلح و آرامش بین او و خداوند قدوس از میان رفته است. مطابق نقشه الهی برای نجات آدمی؛ خدای پدر از خدای پسر می‌خواهد که با بر خود گرفتن کالبد و طبیعت انسانی و ضعف‌های او-بدون گناه- به زمین بیاید و خویشتن را تحت شریعت قرار دهد تا با پرداخت مجازات و جریمه گناه٬ حیات جاودانی را برای برگزیدگان به ارمغان آورد. (یوحنا ۱۰: ۱۱)
هیچ ضرورتی برای این کار خداوند وجود نداشت٬ او می‌توانست آفرینش را نابود ساخته و از نو خلقتی دیگر بیافریند. او حق دارد تا همه گناهکاران را بدون استثناء برای همیشه به عذاب بسپارد و با این کار هیچ ناعدالتی صورت نگرفته است. اما مَحبت خداوند و فیض بیکران اوست که خدای پسر را به زمین می‌فرستد تا به جای برگزیدگانش رنج کشیده و مجازات گردد. روایت این نقشه کاملأ موفق و پایان یافته خداوند در کتاب مقدس ثبت شده است. زمانی که این مژده به گوش دیگران می‌رسد٬ روح القدس بر دلهای ایمان آورندگان اثر کرده و چشمهای روحانی ایشان را باز می‌کند تا پی به درستی و حقیقت انجیل برده و ایمان آورند. تنها و تنها به کسانی که به این مژده نیک ایمان آورند و به مسیح بگروند٬ بخشش گناهان عطا می‌شود و آرامش و صلح با خدا.

ای دوستان٬ به احتمال زیاد شما با این بازار روحانی و سکه‌های رایج آن آشنا هستید. میلیونها نفر هستند که با خوش باوری دل به آن‌ها سپرده‌اند و گمان می‌برند که عاقبت همه چیز به خوبی و خوشی سپری می‌شود و اگر خدایی باشد به ایشان روی مساعدی نشان می‌دهد. آن‌ها که گناه را بسیار ناچیز و بی‌اهیمت قلمداد کرده و از قدوّسیت خداوند و از بیزاری‌اش از گناه خبری ندارند٬ گمان می‌برند که او چشم بر خطاهای کوچک آن‌ها پوشیده و ایشان را در نهایت پذیرا می‌شود. چه خیال باطلی! چه توهم کورکننده‌ای! وقت آن است که بیدار شده و خدای زنده و واقعی را جویا شویم. خدایی که ما را از درون تغییر می‌دهد٬ خدایی که با فیض عظیمش گناهان ما را می‌پوشاند ٬ خدایی که مجازات ما را به جان می‌خرد تا ما را رستگار سازد. خدایی که پداران ما با او آشنایی نداشتند. خدایی که دشمنان او کلامش را مورد حمله قرار داده و اجازه ترویج و بشارت آن را نمی‌دهند.

ای دوستان٬ وعده کلام خداوند این است که هرکس به مسیح ایمان آورد٬ رستگار شود. هرکس که به او روی کند شرمنده نخواهد شد. خداوند گناهکاران را به آشتی و آرامش می‌خواند و این تنها از طریق ایمان به مسیح ممکن است. از گناهان خود روی برگردانید٬ به مسیح و کاری که او بر روی صلیب انجام داد ایمان آورید. و او بدون شک شما را خواهد پذیرفت. « شریر راه خود را و گناهکار افکار خویش را ترک نماید و به سوی خداوند بازگشت کند و بر وی رحمت خواهد نمود و به سوی خدای ما که مغفرت عظیم خواهد کرد.» (اشعیای نبی ۵۵: ۷)

نوشته دکتر زرین قلوب

Exit mobile version