«و موسی به قوم گفت، ترسان مباشید! بایستید و نجاتی را که امروز خداوند به شما خواهد نمود ببینید…» (خروج ۱۴: ۱۳)

این آیات درباره تحول روحانی و ایمان واقعی است. اما قبل از اینکه به بررسی این آیات بپردازیم لازم است به مشکلی اشاره کنیم که بسیاری با آن مواجه‌اند : موعظه ما این است که برای نجات یافتن، باید از گناهان خود توبه کرده و به نام عیسی مسیح دعا کنید. شما بایستی شخصاً و با دعای خالصانه به سوی خدا بازگردید. اما این دعا می‌باید توأم با ایمان باشد. به عبارت ساده‌تر باید ایمان خود را به کار گیرید. این کار بسیار ساده‌ای است: بایستی پیام انجیل را پذیرفته و به فدیه مسیح بر روی صلیب ‌- به عنوان تنها راه بخشودگی گناهان و آمرزش- اعتماد کامل کنید. کاری که فقط مسیح قادر به انجامش است و آنرا برای شما به انجام رسانیده‌، اگر ایمان آورید.

پیام انجیل این است که، پسر خدا – برابر با خدای پدر- از آسمان به زمین آمد. در قالب بشری وارد شد تا رنج کشیده، مجازات ابدی ایمانداران را به دوش خود بگیرد و بهای آزادی آنها را بپردازد. او در بالای صلیب، مطابق اراده خداوند، در عوض ایمانداران به خود عذاب کشید تا آنها را از عذاب ازلی رهایی دهد. او نجات دهنده پرجلال و خداوند ماست.

شما که این پیام را شنیده و ایمان می‌آورید، ضروری است که ایمان خود را به کار گیرید. به این منظور که، با تمام وجود، خود را به خدا می‌سپارید و انتظار دارید که خداوند در نام عیسی مسیح برکتتان دهد.

گام اول :ایمان عملی

ایمان به خداوندْ عیسی مسیح ایمانی عقلانی و منطقی است که بایستی به کار گرفته شود. شاید آوردن مثالی به فهم موضوع کمک کند: وقتی که مریض هستید و به دکتر می‌روید، او نبضتان را می‌گیرد، معاینه‌تان می‌کند و در نهایت نسخه‌ای برایتان می‌نویسد. آیا این همه به تنهایی باعث سلامتی شما می‌شود؟ البته که نه!… لازم است تا شما آن داروها را مصرف کنید. به همین نحو تنها «دانستن و فهم» پیام انجیل نجاتتان نمی‌دهد. بلکه باید آنرا از آن خود سازید. باید خالصانه دعا کرده و زندگی خود را بدون هیچ شرطی به مسیح بسپارید. وقتی که ایمان می‌آوریم، خود را تحت فرمان مسیح قرار می‌دهیم. گویی با مسیح عهد می‌بندیم که به او وفادار بمانیم. همانگونه که در موقع ازدواج عهد می‌بندیم که تا آخر عمر با فرد دیگری زندگی کنیم.

فصل ۱۴ کتاب خروج که آیاتی چند از آن را بررسی می‌کنیم، درباره خروج بنی‌اسرائیل از مصر است و عبورشان از میان دریای احمر. در آیه ۱۵ چنین می‌خوانیم: «و خداوند به موسی گفت، چرا نزد من دعا می‌کنی؟ به قوم اسرائیل بگو به پیش بروند.» شما نیز می‌بایستی که به پیش رفته و از این در وارد شوید. به این نکته باز اشاره خواهیم کرد.

مانع بزرگ بعد از خروج

پس از اینکه خداوند بلاها و مصایب گوناگونی را بر مصریان نازل کرد، سرانجام بنی‌اسرائیل اجازه یافتند تا به هدایت موسی از مصر خارج شوند، ولی بلافاصله مشکل بزرگی آمد. این موضوع را در ۲ آیه اول فصل ۱۴ کتاب خروج می‌خوانیم: «خداوند به موسی چنین گفت که، به بنی‌اسرائیل بگو برگردیده در برابر پیهاحیروث و بین مگدول و دریا اردو بزنند، یعنی در برابر بعل صفون به کنار دریا اردو بزنید.»

خداوند اردوگاه آنها را به سمت جنوب و دور از جایی که قصد داشتند بروند هدایت می‌کند. از آن سو وقتی خبر را به گوش فرعون می‌رسانند، چنین به نظر می‌رسد که بنی‌اسرائیل راه خود را گم کرده‌اند. مصریان نیز از رفتن اسرائیلیان عصبانی هستند، زیرا برده‌های با مزد بسیار ناچیز را از دست داده بودند. لذا تصمیم می‌گیرند که همه نیروهای نظامیشان را به خط کرده بدنبال قوم یهود بروند تا یا به زور آنها را به مصر باز گردانند و یا نابودشان کنند. در آیه ۵ می‌خوانیم: «و به پادشاه مصر گفته شد که، قوم فرار کردند. پس دل فرعون و خدمتکارانش علیه قوم منقلب شده گفتند،این چه کاری بود که کردیم. زیرا اسرائیل را از بندگی خود رهائی دادیم. » آنها با ۶۰۰ ارابه جنگی و بسیاری از سربازان و لشکریان دست به تعقیب قوم می‌زنند. (آیه ۹) تا به جایی می‌رسند که به فارسی دریای احمر ترجمه شده و آن موضع شبیه رودخانه‌ای عریض با کناره‌ای گل آلود است. آنها به وضع وخیمی گرفتار شدند: روبرویشان رودخانه‌ای عظیم چون دریایی سّد راهشان شده و پشت سرشان بیابان برهوت است و لشکر فرعون. آنها کاملاً در دام گرفتار شده بودند. از دور گرد و غبار ارابه‌های فرعون را می‌دیدند که نزدیک و نزدیکتر می‌شود و ترس و دلهره به جانشان چنگ می‌انداخت. تا چندی قبل بسیار خوشحال بودند که از اسارت نجات یافته‌اند و طعم شیرین رهائی را می‌چشیدند، ولی اکنون ورق برگشته بود. ترس، دلهره و هراس آنها را فلج می‌ساخت.

گشایش

این یکی از لحظات بزرگ تاریخ عهد قدیم است که خداوند با معجزه‌ای شگفت‌آور قوم خود را از چنگ فرعون رهانیده و از میان دریای احمر عبور می‌دهد. هر چند این واقعه‌ای است تاریخی، اما خداوند آنرا چنان تحت نقشه و برنامه دقیق خود پیش می‌برد که تصویری ماندنی به جای می‌گذارد. در این تصویر، زندگی گذشته و حیات تازۀ ما به نقش کشیده شده است.

بگذارید تا به این تصویر به دقت بیشتری نگاه کنیم زیرا کمک می‌کند تا ایمان خود را بکار گیریم:

قوم اسرائیل در مصر در اسارت زندگی می‌کردند. ششصد هزار مرد اسرائیلی (اگر زن و بچه‌هایشان را هم به حساب آوریم حدود ۲ میلیون نفر می‌شود) در اسارت به سر می بردند، اما سرانجام نجات یافتند. وضع آنها در مصر چگونه بود؟ اسیری و ذلالت. هیچ حق و حقوقی نداشتند و همه چیز به آنها تحمیل می‌شد و اجازه اعتراض کردن هم نداشتند. در اسارت فرعون، محروم از شادی و آزادی، تحت فشار و کار بی‌وقفه و بی‌مزد روز را به شب می‌رساندند. چه روزگار تیره و تاری!

اگر از نظر روحانی به خودمان بنگریم، قبل از اینکه به سوی مسیح آمده و حیات تازه دریافت کنیم ما نیز دقیقاً در برده‌گی به سر می‌بریم. شما ممکن است که خیال کنید که آزادید و هر کاری را که دوست دارید انجام می‌دهید. اما چنین نیست، به هر صورت که وسوسه شُدید رفتار می‌کنید و ذهنتان اسیر تبلیغات این دنیا است. اسیر باورهای پذیرفته شده و رایج، هر چه را که جامعه به ما بقبولاند، آنرا بدون پرسش می‌پذیریم زیرا دیگران آنرا باور دارند. به ما می‌گویند که مسلمان به دنیا آمده‌ایم. جامعه از قبل به جای ما تصمیم گرفته که چه باوری را قبول داشته باشیم. از ما انتظار دارند که در همین وضع بمانیم و اگر به فکر جستجوی خدای واقعی و ایمان مسیحیت باشیم به شدت و ظالمانه با ما برخورد خواهد شد. به ما آموخته اند که تسلیم باشیم و برده بمانیم. از نظر روحانی همگی ما برد‌ه‌ایم: دور از خدای زنده و واقعی و در اسارت باورهای ضدخدایی. از نظر روحانی شبیه برد‌ه‌هایی که در مصر بودند دچار سوء تغذیه‌ایم: هیچ رابطه‌ای با خدای زنده نداریم و مثل برده‌ها هیچ جامۀ نیکویی نداریم که بتوانیم در حضور خدا، مقبول جلوه کنیم. و با ما درست مثل برده‌ها رفتار می‌شود: تو مسلمانی و بهترین و آخرین دین را داری. تسلیم باش و سؤال مکن…این وضع ماست – بردگی!

اما قوم اسرائیل برای مدت کوتاهی طعم آزادی را چشیده بود- قبل از اینکه به بن‌بست برسند- آنها سرانجام از اسارت رهایی یافته بودند و با هدایت موسی و قدرت خداوند از مصر خلاصی یافته بودند. و این رهایی از اسارت برای ما نیز امکان پذیر است. آری! گشایش هست، بعد از بیداری روحانی.

بیداری روحانی

وقتی که کلام خدا را شنیدید و دریافتید که گناهکارید و با هیچ‌یک از اعمالتان نمی‌توانید خود را نجات دهید بلکه به نجات دهنده‌ای نیاز دارید.درمی‌یابید که همگی انسانها گناهکارند و نیاز به بخشش خداوند دارند. آنگاه بیداری روحانی در شما شروع شده است. ما به مسیح نیاز داریم. به یک نجات دهنده که مجازات گناهان ما را به جان خود بخرد. کسی که بتواند ما را از درون عوض کند و بعد از مرگ، ما را به جلال و حضور خداوند برساند.

حال، چشمان دل شما تا حدی گشوده شده و متوجه بعضی از این حقایق شده‌اید: دریافته‌اید که دنیای آزادی خارج از مصر وجود دارد. دنیایی خارج از اسارت و بنده‌گی. به علاوه، تا حدی از مصر بیرون آمده‌اید و اینک روبری شما دریایی عبورناپذیر سّدِ راهتان شده است. پشت به مصر کرده و بیرون آمده‌اید، اما در پی‌تان لشکر فرعون است که می‌تازد و روبرویتان دریایی وسیع. چگونه می‌توان از این دریای شک و تردیدها گذشت و به سرزمین آرامش و صلح رسید؟ چگونه می‌توان با فوجی از افکار بازدارنده مواجه شد؟ ممکن است فکر کنید: شاید برای من نجاتی نباشد! شاید آموزه‌های اسلام درباره مسیح و اینکه او فقط یک پیامبر است، حقیقت داشته باشد! دوستان و آشنایان چه خواهند گفت وقتی بدانند که مسیحی شده‌ام! ترس و شک به جانتان می‌افتد: ترس از انکار آنچه همگان بدان باور دارند. و با خود می‌گویید که شاید بهتر باشد که به همان مصر بازگردید. این درست همان فکری است که به گمان بنی‌اسرائیل رسید، وقتی در آستانه خروج از اسارت به آن بن‌بست رسیدند. ‌در آیه ۱۱ چنین می‌خوانیم: «و به موسی گفتند، آیا چون در مصر قبرستانی نبود که ما را گرفتی تا در بیابان بمیریم! این چه کاری است که برای ما کردی و ما را از مصر بیرون آوردی؟»

با بروز اولین بحران فوری همه مشقاتی را که در مصر کشیده بودند، فراموش کرده و آرزو داشتند که به مصر باز گردند. همین وضع ممکن است که برای ما رخ بدهد: ما به سوی مسیح می‌آییم، اما نه با تمامی دل و جان. هنوز ترس و دلهره در درونمان است، ترس از تمسخر دیگران، ترس از دست دادن لذت گناه‌های گذشته، ترس از کنار گذاردن باورهای قدیمی. گاهی این ترس، یا تردید و دودلی ما را چنان فلج می‌سازد که قادر به تصمیم گیری نیستیم. پیام انجیل را پذیرفته‌ایم اما انگار جنگی درونی آغاز شده است. و از همه مهمتر همان شک و تردید که چون دریایی غیر قابل عبور به نظر می‌آید. لذا منتظر می‌مانید و دست روی دست می‌گذارید تا شاید اتفاقی بیفتد.

اما در تصویری که مورد نظرمان است، بنی اسرائیل فرصتی برای تأمل و صبر کردن نداشت. زیرا خطر به آنها نزدیک و نزدیکتر می‌شد. آنها در موقعیت خطرناکی قرارداشتند. به همین شکل تأمل و دودلی این خطر را در پی دارد که مسائل روحانی اهمیت خود را برایمان از دست بدهند.

ترسان مباشید!

در اینجاست که موسی در جواب اعتراض قوم به آنها در آیه ۱۳ چنین می‌گوید: «و موسی به قوم گفت، ترسان مباشید. بایستید و نجاتی را که امروز خداوند به شما خواهد نمود ببینید.»

به همین نحو شما باید جلوی ترس و دلهره خود را بگیرید. به معنایی ثابت بایستید و تکان مخورید! نه، به زندگی گذشته نباید بازگردید. بلکه نجات خداوند را ببینید: به مسیح بنگرید که چگونه از آسمان به زمین آمد. خالق کائنات، شخص دوم تثلیث و برابر با خدای پدر، به خاطر عشق و محبت لایزالش و برای مردمی مثل ما به زمین آمد و مجازات ابدی ما را بر صلیب خود به دوش کشید. ترسان مباشید! به او بنگرید که چگونه فدیه نجاتتان را پرداخت. بایستید! و به زندگی گناه‌آلودتان روی برنگردانید. بدون شک خداوند راهی از میان این دریای پر تلاطم شک و دلهره برایتان باز می‌کند. بایستی به پیش بروید! هرچند موسی عصایش را برافراشت و دستش را بر دریا دراز کرد و آب از هم شکافته شد. اما قوم خداوند می‌باید جرأت به خرج داده و از میان دیواره‌های آبی ایستاده در دو طرفشان عبور می‌کردند.

پیام انجیل این است که توبه کرده و به سوی خداوند بازگشت کنید. با شهامت به درگاه خداوند رفته و به گناهان خود اعتراف کنید. بگوئید که برای حیات جاویدان و نجاتی که در مسیح است به سوی او آمده‌اید و او شما را خواهد پذیرفت، زیرا او چنین وعده داده است. به او کاملاً اعتماد کنید. زندگی خود را به او بسپارید: گویی قدم به میان دریای احمر گذارده‌اید. با شجاعت قدم پیش گذاشته و این کار را با ایمان انجام دهید. چنانکه قوم برگزیده برای ورود به سرزمین موعود از میان آن دریای مهیب عبور کردند، شما نیز می‌باید شک و دلهره را پشت سر گذارده و با اطمینان پیش بروید. ایمان بیاورید و به خداوند بگوئید که ایمان دارید. خداوند شما را به نجات می‌خواند و مسیح آنرا فراهم کرده است. او به همه کسانی که به سوی او بیایند وعده نجات داده است. پس توبه کرده و ایمان آورید.

ورود به آرامش

قوم اسرائیل پای در دریایی گذاشت که به قدرت خداوند از هم گشوده شده بود. کار موسی نمونه یا گونه‌ای از کار نجات دهنده قوم است. همانطور که موسی عصایش را برافراشت و با شکافتن دریا قوم را رهائی داد، مسیح نیز به قدرت الهی خویش ما را که ایمان می‌آوریم بدون شک نجات خواهد داد. آبهای تهدید‌کنندۀ شک، واهمه، تردید و ترس راه باز می‌کنند و ما به آرامش ایمان وارد می‌شویم. آرامشی که این جهان قادر به اهدای آن نیست، آرامشی که این جهان قادر به پس گرفتن آن نیست. بایستی به مسیح اعتماد کرده و به سوی او بیائید. از تاریکی و اسارت زندگیِ کهنه خارج شده و وارد ملکوت خداوند شوید. دعوت خداوند برای همگی ماست، همه دعوت شده‌اند. هر چند عده کمی وارد می‌شوند. باید با ایمان وارد شوید و آنگاه از برکات بی اندازۀ زندگی مسیحی شگفت‌زده خواهید شد. خداوند به شما حیاتی تازه می‌دهد. حیاتی که ابدی است و مرگ قادر نیست آنرا از شما بگیرد. خداوند به شما اطمینان و یقین از رستگاریتان را می‌دهد. به سوی مسیح بیائید. به او بگوئید که ایمان آورده‌اید و این کار را با تمام وجودتان بکنید. تنها به کفّاره او بر صلیب برای رستگاریتان اعتماد کنید. شما باید به پیش بروید.

دکتر پیتر مسترز (شبان معاصر کلیسای متروپولیتان تبرنکل در لندن، انگلستان) – ترجمه آزاد از موعظه – ترجمۀ دکتر زرین قلوب