«زیرا که نبوّت به اراده انسان هرگز آورده نشد٬ بلکه مردمان به روح‌القدس هدایت شده از جانب خدا سخن گفتند.» (رساله دوّم پطرس۱: ۲۱)

آیه فوق به ما کمک می‌کند تا نحوه فرستادن آیات و کلمات خداوند به پیامبرانش را بهتر بفهمیم زیرا در این زمینه سوءتفاهم فراوانی وجود دارد. خداوند در این آیه به روشنی به ما می‌گوید که مکاشفات و کلام او هرگز به خواسته و اراده آدمی فرستاده نشدند. کلام خداوند آشکارکننده خواسته و اراده خداوند است و نه خواسته پیامبرش. این نکته بسیار مهم و حیاتی است و شامل تک تک آیات کتاب مقدس می‌شود؛ در این مکاشفات تنها و تنها خواسته خداوند است که بر ما نمایان شده و نه آنچه که مورد نظر نویسندگان آن بوده است. به این معنا که خداوند هرگز آیه‌ای نفرستاده تا رفتار پیامبرش را با آن آیه توجیه کند. بلکه برعکس٬‌ هرگاه که ایشان از دستور اکید خداوند نافرمانی می‌کردند برای این کارشان توبیخ می‌شدند.

نمونه‌ای از یکی از پیامبران که از دستور خداوند سرپیچی کرد در کتاب مقدس یافت می‌شود که به درک ما از این موضوع کمک می‌کند؛ در کتاب اوّل پادشاهان روایت رسولی را می‌خوانیم که به فرمان خداوند از یهودا به بیت‌ئیل آمد تا برای پادشاه پیامی بیاورد. خداوند به او دستور داده بود که پس از رسانیدن پیامش به پادشاه در آن مکان توقف نکرده و حتی آب هم ننوشد و بلافاصله به یهودا بازگردد. وی نیز پس از رسانیدن پیامش به پادشاه از همان راهی که آمده بود بازگشت. اما در بین راه وقتی که در زیر سایه درختی استراحت می‌کرد نبیّ سالخورده‌ای که در بیت‌ئيل ساکن بود نزد وی آمده و از او خواست که به آن مکان بازگشته و در آنجا توقف کند. وقتی که آن مردخدا گفت که خداوند او را از این کار منع کرده٬‌ نبّی سالخورده وی را گفت «من نیز مثل تو نبی هستم و فرشته خداوند با من متکلم شده گفت او را با خود به خانه‌ات برگردان تا نان بخورد و آب بنوشد اما وی را دروغ گفت.» (اول پادشاهان۱۳: ۱۸) آن مرد خدا بایستی این نکته ساده را می‌دانست که خداوند هرگز کلام خود را با کلام دیگری نقض نمی‌کند و آن نبی سالخورده به او دروغ گفته است. اما وی این دروغ را به جای کلام خداوند باور کرده و به آن مکان بازگشت. در نتیجه این نافرانی از دستور اکید مورد توبیخ خداوند قرار گرفته و زمانی که قصد بازگشت به یهودا را داشت٬ کتاب مقدس به ما می‌گوید «و چون رفت٬ شیری او را در راه یافته٬ کُشت و جسد او در راه انداخته شد» درس مهمی که این واقعه به ما می‌دهد این است که خداوند کلام خود را خیلی جدی گرفته و نافرمانی از آن را بدون مجازات نخواهد گذاشت.

نمونه دیگری که اشاره بدان اهمیت دارد موضوع ازدواج در تعالیم کتاب مقدس است؛ مطابق مکاشفات خداوند و از همان ابتدای آفرینش بنیاد ازدواج تنها بین یک مرد و یک زن قرار داده شد. (پیدایش۲: ۲۴) هرچند بعضی از پیامبران خداوند مثل داوود نبی٬ سلیمان نبی و یا ابراهیم این دستور خداوند را زیر پا گذاشته و با زنان متعددی ازدواج کردند اما خداوند هرگز با فرستادن آیه‌ای خطای آن‌ها را نپوشانده و کار اشتباه آن‌ها را توجیه ننمود. خداوند نظر خود را هم در این زمینه هرگز عوض نکرد٬ ازدواج و تشکیل خانواده تنها بین یک مرد و یک زن است. پیامبران خداوند هم -هرچند مقام اعظمی داشته باشند- فرای قانون و حکم خداوند نبوده و باید همواره تحت فرمان او زندگی کنند. خداوند در خدمت پیامبرانش نیست تا هروقت که خطایی از آن‌ها سر زد با فرستادن آیه‌ای ایشان را معاف گرداند. هیچ یک از پیامبران واقعی خداوند حق ویژه ای برخوردار نبوده تا هر کاری را که دوست داشته‌اند انجام داده و یا خلاف حکم خداوند عمل کنند.

پس از این مقدمه کوتاه بگذارید تا نگاهی به تعالیم اسلامی بیندازیم؛ هرکس که اندکی با شان نزول آیات به پیامبر اسلام آشنایی داشته باشد به وضوح می‌بیند که بارها و بارها برای پیامبر اسلام آیه خاصی نازل شد تا او را در وضعیت بغرنجی که بود یاری رساند. حتی با تغییر شرایط و زمان نیز آیاتی تازه فرستاده شد تا آیات قبلی را نقض و بی اثر کند. گویی خدای او بسته به خواسته و تمایل پیامبرش آیاتی را بر وی نازل می‌کرد. اگر با این حقیقت آشنایی ندارید حتماً یکی از منابعی را که در این زمینه وجود دارد از کتابخانه‌ای تهیه کرده و درستی آن را برای خود ثابت کنید.

اگر پیامبر نمی‌خواست که کسی سرزده به دیدارش بیاید٬‌ فوراً در این زمینه آیه‌ای نازل می شد٬ اگر می‌خواست برده‌ای را به زناشویی بگیرد٬ آیه‌ای برایش نازل می‌گشت و…این واقعیت بایستی هر فرد خردمند و آگاهی را حداقل به فکر و اندیشه بیندازد. آیا پیامبران خداوند دارای حقوق ویژه‌ای هستند که آن‌ها را فرای انسانهای معمولی قرار داده و به آن‌ها این حق را می‌دهد تا هر کاری را انجام دهند؟ پس چرا آن مردخدا که از دستور خداوند نافرمانی کرد شدیداً مجازات شد؟