«…با مصیبتهای بسیار می‌باید داخل ملکوت خدا گردیم» (اعمال رسولان۱۴: ۲۲)

تجربۀ همۀ ایمانداران واقعی این است که ایمانشان بارها و بارها به آزمون کشیده می‌شود. یکی از راه‌هایی که خداوند از آن برای این منظور استفاده می‌کند، سختی‌ها و مشکلات هستند. ناملایمات همچون کورۀ گداخته‌ای عمل می‌کنند که در آن ناخالصی‌ها از ایمان ما زدوده می‌شود؛ چون طلای ناب که از کورۀ آتش بیرون می‌آید.

زندگی برای ایماندارانی که زمانی مسلمانزاده بوده و اکنون ناچار از زندگی در جامعه‌ای اسلامی‌اند، سختی‌های خاص خودش را دارد. ایمان به مسیح، دوستان و حتی افراد خانواده را بدل به دشمنان می‌سازد. آنها ابتدا سعی می‌کنند تا نوایماندار را به آغوش اسلام بازگردانند و چون ثمری از این کار نمی‌برند، اغلب با زبان کنایه و طعنه، زهر نارضایتی خود را می‌ریزند. نوایماداران در اکثر موارد خود را تنها و جداافتاده حس می‌کنند. آن‌ها نه از مشارکت با دیگر ایمانداران لذت می‌برند، نه کلیسایی وجود دارد که در آن به عبادت و ستایش خداوند بپردازند، نه می‌توانند روز یک‌شنبه را حفظ کرده و آن را به خدمت به عیسی مسیح اختصاص دهند و نه حتی می‌توانند به راحتی به کسی اعتماد کرده و از شادی رستگاری خود سخن بگویند. در یک کلام؛ گویی همه جامعه و محیط بر ضّد آنهاست!

شاید شما نیز خود را در چنین شرایط سختی می‌بینید و در پی یافتن راه رهایی از آن هستید. شاید فکر می‌کنید که ترک محیط و مهاجرت، تنها راه حل مشکل است. اما اگر چنین امکانی برایتان وجود ندارد، باید بپذیرید که ارادۀ خداوند برای شما این است که در همان محیطی که هستید، باقی‌مانده و با اعتماد به او و کلامش، شاهدی وفادار برای مسیح باشید. در هر صورت، ما به تعلیم کتاب مقدس نیاز داریم تا چون چراغی راهنمای ما در این شرایط تیره و تاریک باشد. این تعالیم را بایستی چون جوشنی پولادین در بر کنیم تا از تیرهای آتشین آن شریر، ما را در امان نگاه دارد. حال بگذارید تا چند نکتۀ مهم را فهرست وار یادآور شویم؛

۱- آزار و اذّیت برای مسیحیان کاملأ عادی است. «همۀ کسانیکه می‌خواهند در عیسی مسیح به دینداری زندگی کنند، سختی خواهند کشید» (رسالۀ دوم تیموتائوس۳: ۱۲)

از اینکه به شما و عقایدتان توهین می‌شود و بی‌جهت قصد آزار و اذیت شما را دارند، دچار تعجب نشوید! این جامی بود که مسیح از آن نوشید و همچنین رسولانش؛ اکثر ایشان به قتل رسیدند، استفان را سنگسار کردند، پولس رسول از شهری به شهری فراری بود و او را بارها شلاق زده و به زندان افکندند و حتی سنگسار نمودند. در قرن اول میلادی، ‹نرون› امپراتور روم، مسیحیان را به قیر آغشته بر تیرکی بر پاداشته و در شب آن‌ها را چون مشعلی به آتش می‌کشید. در دورۀ اصلاحات کلیسا، مسیحیان را زنده زنده در آتش می‌سوزاندند. و این روایت غم انگیز هر چند به گونه‌ای دیگر، هنوز هم ادامه دارد.

ما زمانی در اسارت شیطان به سر می‌بردیم و این دنیا و ظواهر آن برایمان همه چیز بود. اما اکنون مسیح ما را از این بردگی نجات داده و ‹دشمن جانها› از هیچ فرصتی کوتاهی نمی‌کند تا به ما آسیب برساند. دوست عزیز، اذیت و آزار دیدن جیره و سهم ما مسیحیان است که خدای پدر آن را در پیش ما گذارده است. هرگز گمان نبرید که این تنها شما هستید که چنین تجربۀ تلخی دارید. اگر صلیب خود را بدوش گرفته و مسیح را دنبال کنیم، ناچاراً باید از وادی سایۀ مرگ بگذریم. ببینید کلام خداوند در بارۀ ایماندارانی که پیش از ما از این دنیا رفتند، چه می‌گوید: «و دیگران از استهزاها و تازیانه‌ها بلکه از بندها و زندان آزموده شدند. سنگسار گردیدند و با ارّه دوپاره گشتند. آزموده شده و به شمشیر مقتول گشتند. در پوستهای گوسفندان و بُزها محتاج و مظلوم و ذلیل، آواره شدند.» (رسالۀ عبرانیان ۱۱: ۳۷-۳۸)

۲- از اینکه به خاطر مسیح به شما آزار می رسانند، شادی کنید. «خوشحال باشید چون شما را فحش دهند و جفا رسانند و به خاطر من هر سخن بدی به دروغ علیه شما بگویند.» (انجیل متی ۵: ۱۱)

هرچند این کار به نظر غیرممکن و حتی غیرعقلانی می‌رسد، اما این دستوری است که خداوند عیسی مسیح به ما داده است. تنها چیزی که رنج و سختی باعث نمی‌شود، شادی و سرور است! اما کلام همان را از ما طلب می‌کند. باید پرسید چرا و علت آن چیست؟

زیرا آزار و اذیت دیدن به خاطر مسیح، یکی از نشانه‌هایی است که ثابت می‌سازد ما جزو برگزیده‌شدگان و فرزندان خداوند هستیم. دنیا از شما نفرت دارد زیرا از خداوند نفرت داشت و دارد. دنیا و اهل آن خداوندما را به صلیب کشیدند زیرا نمی‌خواستند که بر ایشان سلطنت کند. دنیا از شما بیزار است زیرا به مسیح تعلق دارید. و چون به خاطر نام مسیح مورد نفرت دنیا واقع شده‌اید، مُهری است بر اصالت ایمانتان. آری! اکنون همۀ وعده‌های خداوند به شما تعلق دارد و این آگاهی باعث چه آرامش و تسکین خاطری خواهد شد! به من یقین بده که رستگار شده‌ام و خان‌ه ای ابدی و فناناپذیر در آسمان دارم، به من یقین بده که مسیح خداوند و شبان من است، آنگاه چنان شادی در درون من خواهد بود که هر غم و غصه‌ای را ناچیز خواهد ساخت.
ببینید که رسولان خداوند چگونه از این نکته باخبر بودند و براساس آن عمل کردند؛ به یاد بیاورید وقتی ایشان را در اورشلیم تازیانه زدند، چه عکس‌العملی نشان دادند! شما نیز خوب است چون آنها شادی کنید از اینکه شایسته شمرده شده‌اید که به خاطر نام مسیح رسوایی کشید. (اعمال رسولان ۵: ۴۱)

۳- به یاد داشته باشید که خداوند وعده داده که در سختی‌ها به شما کمک می‌کند.«خداوند پناهگاه و قدرت ماست و یاوری که در سختی‌ها فور‏أ یافت می‌شود» (مزمور ۴۶: ۱)

وقتی که کلام خداوند را می‌خوانید و به یکی از وعده‌های او می‌رسید -و کلام او سرشار از این وعده‌های دلگرم کننده است- وعده را با ایمان پذیرفته و از آن خود سازید. خداوند اینها را برای تسلّی و قوت قلب ما ثبت کرده و هریک از آن‌ها تضمین شده است. آن‌ها را به حافظه بسپارید، به عنوان مثال: مزمور ۲۳ که کوتاه است و دلنشین و به آسانی می‌توان حفظش نمود. در دعاهایتان آن‌ها را تکرار کنید. خداند هرگز فرزندان خود را ترک نخواهد کرد، بلکه اگر او را به کمک بخوانید به یاریتان خواهد آمد. «زیرا که او گفته است، تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود.» (رسالۀ عبرانیان ۱۳: ۵)

۴- آزمونهای خداوند کاملأ محدود و حساب شده‌اند. «هیچ آزمونی جز آنکه مناسب بشر باشد شما را فرو نگرفت، بلکه خدا امین است و نمی‌گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید» (رسالۀ اول قرنطیان ۱۰: ۱۳)

پدر آسمانی ما که بهتر از ما از ظرفیت و توان ما باخبر است، به نسبت میزان تحمل ما، و نه ذره‌ّای بیشتر، ما را تحت آزمایش قرار می‌دهد. اگرچه در آن زمان ممکن است برایمان سخت به نظر برسد و ابرهای شک، تردید و ترس ذهنمان را تاریک سازد، اما حقیقت این است که خداوند ما را قادر به تحمل آن می‌سازد حتی اگر بدان شک داشته باشیم. مدت زمان و اندازۀ این بلاها و سختی‌ها به دقت از سوی پدر آسمانی ما که هرگز اشتباه نمی‌کند، مقرر گردیده است. هدف از آن‌ها نابود ساختن و یا آسیب رساندن به ما نیست، بلکه تا از طریق آن‌ها ایمان ما تقویت شود. لذا اگر ما پیشاپیش به این نکات واقف شده باشیم، در زمان وقوعشان دست و پای خود را گم نکرده و با اعتماد و توکل به فیض خداوند خواهیم ایستاد.

۵- هرگز ترس به خود راه ندهید. «و از قاتلان جسم که قادر به کشتن روح نیستند، مترسید. بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و هم جسم در جهنم.» (انجیل متی ۱۰: ۲۸)
زندگی در جامعۀ اسلامی برای کسی که از اسلام برگشته باشد، همیشه این خطر را بدنبال دارد که روزی دستگیر و زندانی شود. اتفاقی که در آن جامعه نادر نیست. شما از نحوۀ برخورد نیروهای قضایی و زندانبانها باخبرید و می‌دانید که ایشان به کسی رحم نمی‌کنند. حتی خیال روبرو شدن با ایشان در دل آدمی به طور طبیعی ترس ایجاد می‌کند.

اما نباید فراموش کرد که ما به خداوند تعلق داریم و او روح خود را در دل ما قرار داده که از همۀ آن‌ها که بر ضّد او هستند، قوی‌تر است. بدون شک در آن ساعات خداوند به ما فیض بیشتری می‌دهد تا به خاطر نام او استوار بمانیم. هرچند که ما ذاتاً ضعیف و محافضه‌کار باشیم، در وقت نیاز خداوند به ما قدرت خواهد داد چنانکه به ما وعده داده است: «اما چون شما را تسلیم کنند اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگوئید زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد» (انجیل متی۱۰: ۱۹)

علاوه بر آنچه که به طور خلاصه در بالا یادآور شدیم، بایستی همیشه مسیح و کار او را در نظر داشته باشیم. هدف و نهایت هر کاری که انجام می‌دهیم بایستی جلال دادن به خداوندمان باشد. خداوند و نجات دهندۀ ما به خاطر محبتش به ما حاضر شد تا ملکوت آسمان را ترک کرده و به زمین بیاید. او رنج و مجازاتی را که ما گناهکارن بایستی تا ابد متحمل می‌شدیم، با مرگ خود بر روی صلیب کفاره داد. مسیح عذاب کشید تا ما عذاب نکشیم و آن هم عذابی جاودان. او که ما را تا این حّد دوست داشته و محبت نموده که برای نجات ما از فدا کردن زندگی خود نیز دریغ نورزید، شایستۀ دریافت همۀ محبت و احترام ماست. وی که آتش جهنم را در خود فروکش کرد تا دوستدارانش از آن رهایی یابند، سزاوار است که دوستدارانش تا پای جان به او وفادار بمانند.
انگیزۀ ما برای هر کاری که می‌کنیم، چه بردباری در مصایب، چه نیکی کردن به دیگران و چه آزار دیدن و آزار نرساندن، همین محبت به مسیح است. حتی در تاریکترین لحظات هم محبت خداند و وعده‌های نیکویش را فراموش نکنید. به خدای پر محبت خود در هر شرایطی وفادار بمانید و به یاد داشته باشید که او گفت: «زیرا که رنجهای جزئی و گذرای ما جلالی ابدی برایمان به ارمغان می‌آورد که با آن رنجها قابل قیاس نیست.» (رسالۀ دوم قرنطیان ۴: ۱۷)